پرسش‌ها | برتولت برشت

شعر ترجمه ــ برایم بنویس، چه تنت هست؟ لباست گرم است؟ / برایم بنویس، چطوری می‌خوابی؟ جایت نرم است؟ / برایم بنویس، چه شکلی شده‌ای! / هنوز مثلِ آن وقت‌ها هستی؟ / برایم بنویس، چه کم داری! بازوانِ مرا؟ / برایم بنویس، حالت چطور است! خوش می‌گذرد؟ / برایم بنویس، آن‌ها چه می‌کنند! دلیری‌ات پابرجاست؟

پرسش‌ها 

برایم بنویس، چه تنت هست؟ لباست گرم است؟
برایم بنویس، چطوری می‌خوابی؟ جایت نرم است؟
برایم بنویس، چه شکلی شده‌ای!
هنوز مثلِ آن وقت‌ها هستی؟
برایم بنویس، چه کم داری! بازوانِ مرا؟
برایم بنویس، حالت چطور است! خوش می‌گذرد؟
برایم بنویس، آن‌ها چه می‌کنند! دلیری‌ات پابرجاست؟

برایم بنویس، چه می‌کنی! کارت خوب است؟
برایم بنویس، به چه فکر می‌کنی! به من؟
مسلماً فقط من از تو می‌پرسم!
و جواب‌ها را می‌شنوم
که از دهان و دستت می‌افتند
اگر خسته باشی، نمی‌توانم
باری از دوشت بردارم.
اگر گرسنه باشی، چيزی ندارم که بخوری.
و بدين‌سان گويا از جهان ديگری هستم
چنان‌که انگار فراموشت کرده‌ام.

 

 

 

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.