یک دختر | ازرا پاوند

شعر ترجمه ــ درخت به دستهایم وارد شده / شیره‌اش از بازوانم بالا رفته / درخت در سینه‌ام رشد کرده / به سمت پایین گسترده / شاخه‌هایش چون بازوانی از تنم بیرون خزیده / درخت تویی / خزه تویی / بنفشه‌ای با بادی بر فراز آن / کودکی ــ چنین بالا ــ تویی / و اینهمه حماقت است در چشم جهان

یک دختر

درخت به دستهایم وارد شده
شیره‌اش از بازوانم بالا رفته
درخت در سینه‌ام رشد کرده
به سمت پایین گسترده
شاخه‌هایش چون بازوانی از تنم بیرون خزیده

درخت تویی
خزه تویی
بنفشه‌ای با بادی بر فراز آن
کودکی ــ  چنین بالا ــ‌ تویی
و اینهمه حماقت است در چشم جهان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.