مختصر گزارشی از یک تابستان | یان اسکاسل

شعر جهان ــ یان اسکاسل شاعر اهل چک متولد ۱۹۲۲و درگذشتهٔ ۱۹۸۹ است. میلان کوندرا در رمان «جهالت» از او چنین نقل میکند: « اسکاسل از اندوهی میگوید که فرایش گرفته، دلش میخواهد آن را بردارد و به دوردستها ببرد، با آن خانهای بسازد، خود را سیصد سال در آن حبس کند، و در این سیصد سال، در را باز نکند، در را به روی هیچ کس باز نکند!»
مختصر گزارشی از یک تابستان
آتش، از چهارگوشه تابستان شعله میکشد
جنگل اقاقیها مستانه سبز میشود
روحِ سبز شراب از تاکستانها میدرخشد
شقایقها بر گندم زار خون میریزند
تاریکی میرسد
و ماه بر پلِ نقرهای قدم میزند
جهان مثل نانی تازه از تنور درآمدهاست
و شب آنرا میبلعد
