سقوط روم | ویستن هیو اودن

ویستن هیو اودن (زاده‌شده در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۰۷ و درگذشته در ۲۹ سپتامبر ۱۹۷۳) شاعر بریتانیایی-آمریکایی بود که شعرش به دلیل دستاوردهای سبکی و فنی، درگیر شدن با سیاست، اخلاق، عشق و مذهب، و تنوع در لحن، فرم و محتوا موردتوجه است. اودن در یورک متولد شد و در بیرمنگام و نزدیک آن در خانواده‌ای متوسط بزرگ شد. او به مدارس مختلف انگلیسی مستقل (یا دولتی) رفت و در کریست‌چرچ آکسفورد به تحصیل زبان انگلیسی پرداخت. او پس از چند ماه اقامت در برلین در سال‌های ۱۹۲۸–۱۹۲۹، پنج سال (۱۹۳۰–۱۹۳۵) را در مدارس ابتدایی خصوصی بریتانیا به تدریس پرداخت. اودن در سال ۱۹۳۰ با اولین کتاب خود، «شعرها»، مورد توجه عموم قرار گرفت که این شهرت در سال ۱۹۳۲ با کتاب شعر «سخنوران» ادامه یافت. سه نمایشنامهٔ او که با همکاری کریستوفر ایشروود بین سال‌های ۱۹۳۵تا ۱۹۳۸ نوشته شدند، شهرت او را به‌عنوان یک نویسندهٔ سیاسی چپ‌گرا برملا کردند. اودن تا حدودی برای فرار از این شهرت در سال ۱۹۳۹ به ایالات متحده نقل مکان کرد و کارهای او در دههٔ ۱۹۴۰، از جمله شعرهای بلند او «برای زمان» و «دریا و آینه» بر مضامین مذهبی متمرکز بودند. او در سال ۱۹۴۶ با حفظ شهروندی بریتانیا، شهروند آمریکا شد. اودن از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ در دانشگاه‌های آمریکا تدریس می‌کرد و به دنبال آن در دههٔ ۱۹۵۰ کرسی استادی مدعو مختلف را به دست آورد. او در سال ۱۹۴۷ برای شعر طولانی خود «عصر اضطراب» برندهٔ جایزه پولیتزر شد؛ شعری که عنوانش به عبارتی محبوب در توصیف دوران مدرن تبدیل شد. از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱، او استاد شعر در آکسفورد بود. سخنرانی‌های او در میان دانشجویان و اساتید محبوب بود و اساس مجموعهٔ منثور او «دست رنگرز» را که درسال ۱۹۶۲ به چاپ رسید، تشکیل می‌دادند. اودن در طول زندگی حرفه‌ای خود هم بحث‌برانگیز و هم تأثیرگذار بود. نقدها در مورد آثارش، یا او را مطلقا طرد می‌کردند (مثلا او را به‌عنوان شخصیتی کمتر از دبلیو بی‌. ییتس و تی. اس. الیوت در نظر می‌گرفتند) تا کاملاً تأییدش می‌کردند (مانند اظهارات جوزف برادسکی مبنی بر اینکه او «بزرگ‌ترین ذهن قرن بیستم» را دارد). پس از مرگ اودن، اشعارش از طریق فیلم‌ها، برنامه‌ها و رسانه‌های پرمخاطب برای عموم مردم شناخته شدند.

سقوط روم

به پای موج‌شکن‌ها خیزاب می‌کوبد
در دشت متروکه باران
شلاق‌کش بر ارابه‌ای تنها
یاغیان در غارها انبوه.

شب‌جامه‌هایشان چه بلند
مالگیرانِ رسمی دولت
پی تعقیبِ فراریانِ مالیات
در فاضلاب‌های شهر به کنکاش.

رازآیین‌های جادوانه‌شان
روسپیان معبد را به خواب برده
و ادیبان و شاعران همگی
یاری خیالی به بر گرفته‌اند.

شاید «کاتو»ی بزرگ‌مغز۱
بستاید «اصولِ باستانی» را
ملوانانِ ستبرتن اما
سر طغیان دارند از پی‌پول و غذا

گرم تختِ بزرگِ سزار
حالیا کارمند دون‌پایه
روی فرمِ صورتی‌رنگش
می‌نگارد «کارِ من پسندم نیست.»

بی‌بهره از وفور و ترحم
پرنده‌های کوچکِ سرخ‌پا
روی تخم‌های خالخال نشسته
چشم دوانده تا چه شهری آنفلوانزا بگیرد.

از دگرجای می‌کنند آهنگ
رمه‌های گوزن بی‌حد‌ و مرّ
راهِ پُرخزه می‌بُرند صد‌فرسنگ
ناگهان بی‌صدا و سریع.

۱. کاتو: سیاستمدار بزرگ روم باستان و تئوریسین بازسازی یونان و هلنیسم بود. او کتابی به نام «اصول باستانی» نوشته بود که اساس نظری سیاست امپراطوری روم بود. اما دخالت او در تنش بین ارتشیان، جنگ‌های روم و کارتاژ را رقم زد. این بیت تقابل دو گونه شخصیت در روانشناسی زمان اودن را نشان می‌دهد. اکتومورف [کاتوی بزرگ‌مغز] و مزومورف [دریانوردان ستبر‌تن].

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.