سیگار میکشم
سیگار میکشم، دود میگریزد، دود بیرون میآید، دود از سرم بیرون میآید. سرم میگذارد که دود بگریزد. میگذارم که دود از فرازِ سرم بگریزد، گرمای تنم دود میشود، دود برفرازِ سرم به آسمان میرود. سیگار میکشم. دود میکنم در هوا. سرم سوراخ است، دودی که به هوا بلند میشود از سرم خارج میشود، نمیتوانم بازش گردانم، رهایش میکنم، میگذارم بگریزد، بگریز و به آسمان برو، میگذارم که اینطور شود، تمام قدرت من در این است، این گرمای من است، زنده بودنم، دود به آسمان میرود، دست از کشیدن برنمیدارم، مثل یک شومینه دود میکنم و دود به آسمان میرود. ای دودِ من بدرود! خیر پیش! من دود میکنم، دود از سرم بیرون میآید، به سوی آسمان میرود، توقف نمیکند هرگز، حفرهای در سرِ من است، دود از سرم بیرون میآید و در آسمان پرواز میکند، و برای همیشه ناپدید میشود. گرمای تنم از من میگریزد، باشد که گرمای تنم از بالای سرم بیرون رود، به دود مبدل شود، به آسمان میروم، در آسمان سیگار میکشم، گرمایم میرود، میگذارم که بگریزی،
خود را میبینم که در هیئتِ دود، به آسمان میروم، بدرود خودم.