نیمهعریان
احساس کردن مقدمه است
و آن کس که به صرفونحو اشیا
التفاتی کند
هرگز بهتمامی تو را نخواهد بوسید؛
باید سراپا جنون بود
هنگام که بهار در بطن جهان است
خون من برهانی است قاطع
و سوگند به همهی گلها
که بانو!
بوسهها تقدیری نیکوترند
تا حکمت و فرزانگی.
گریه نکن!
ــ والاترین اشارت هوش من
در پاییندستِ پلکهای تو میگذرد که میگوید
ما از آنِ یکدیگریم: پس
بخند، در میان بازوانم آرام بگیر
زیرا که زندگی عبارت بلندی نیست
و من فکر می کنم چنین نیز نیست که مرگ یک جملهی معترضه باشد.