باز هم این تصویر | ادمون ژبس

reference: https://www.pinterest.com/
باز هم این تصویر / تصویر دست و پیشانی / تصویر نوشته‌ی بازگشته به اندیشه. / همچون پرنده‌ای در آشیان / سرم را در دست گرفته‌ام. / درخت پایکوبی می‌کرد همچنان، / اگر همه‌جا بیابان نبود.

باز هم این تصویر

باز هم این تصویر
تصویر دست و پیشانی
تصویر نوشته‌ی بازگشته به اندیشه.

 


 

همچون پرنده‌ای در آشیان
سرم را در دست گرفته‌ام.

 


 

درخت پایکوبی می‌کرد همچنان،
اگر همه‌جا بیابان نبود.

 


 

جاودانه‌ها به‌جای مرگ.
شن سهم احمقانه‌ی ماست از میراث.

 


 

آیا از هماغوشی دست و جان
نطفه‌ای شکل می‌گیرد؟

 


 

فردا معنای دیگری‌ست.

 


 

می‌دانستید که پیش‌ترها، ناخن‌هایمان اشک می‌ریختند؟
دیوارها را با اشک‌هایمان خراش می‌دادیم
اشک‌هایمان به سختی قلب‌های کودکانه‌مان بود.

 


 

هیچ نجاتی در کار نیست.
وقتی که دنیا در خون غرق می‌شود،
جز بازوانمان چیزی نداریم
تا شنا کنیم به آغوشِ مرگ.

 


 

(فراسوی دریاها، برفراز قله‌ها
سیاره‌ی کوچک ناشناخته
دست‌های پیوسته، دست‌های گره‌شده و آکنده،
گریزان از سنگینی وزن)

 


 

آنگاه که حافظه‌مان بازگردانده شود
آیا عشق خواهد فهمید که چند ساله است؟

 


 

سعادتِ راز مشترک عتیق،
امید نخستین کلام،
به کائنات بازخواهد گشت آرام
و به دست‌ها، کاغذ مچاله شده

 


 

تنها زمانِ بیداری، باقی‌ مانده‌ است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.