واسطههای دانش
بیمقدمه بگویم: به دانش و شناخت و درک خود از جهان و جامعه خیلی اعتماد نکنید. میپرسید چرا؟ چون دسترسی ما انسانها به حقیقت باواسطه است و باور کنید با دستبهدستشدن اطلاعات از طریق این واسطهها شکل خام حقیقت عوض میشود و ما با بازتابی از واقعیت مواجه میشویم نه خود واقعیت. شاید بگویید خب چه کاری است؟ واسطهها را حذف کنیم. متأسفانه باید ناامیدتان کنم و بگویم که خیر. نمیشود. اصلاً من نمیگویم، فوکو میگوید دسترسی به حقیقت مطلق ممکن نیست. حالا بیایید حدس بزنیم این واسطههای حقیقت و دانش و درک ما کدامند؟ اول اینکه تاریخی و فرهنگیاند. و چون تاریخمند و فرهنگ مدارند بنابراین اجتماعی هم هستند و چون تاریخی و فرهنگی و اجتماعیاند پس پایگان دارند و محصول مقولهبندیاند. درست است! ما از طریق مقولهبندی، جهان را میفهمیم. وگرنه دنیا بدون مقولهبندی یک چیز کلی و بیشکل و غیرقابل فهم است. پرسش اساسی میتواند این باشد: این مقولهها از کجا آمدهاند؟ از همین چیزی که شما مشغول تماشای آن هستید: بله! زبان و گفتمان مقولهها را شکل میدهند! پس حالا با خیال راحت میتوانم بگویم دانش و ادراک ما محصول زبان و گفتمان است. اما خیلی هم نباید ناامید شد. این بار هم من نمیگویم، بارت میگوید که آدمیان همزمان اربابان و بردگان زباناند! ما زبان را میسازیم و زبان ما را. زبانها و گفتمانهای مختلف هر یک روش خاصی را برای گفتگو دربارهی جهان اجتماعی و فهم آن در اختیارمان قرار میدهند. پس ما برای فهم بهتر حقیقت و واقعیت به دانشی عمیقتر و دقیقتر از زبان و گفتمان نیاز داریم. یورگنسن و فیلیپس، با لحنی روان و سلیس سه نظریهی مهم دربارهی گفتمان را انتخاب کرده و با مقدمهای جذاب به تشریح و توضیح مهمترین نظریههای گفتمان پرداختهاند. آنها در کتاب عمیق و جذابشان به ما نشان میدهند که واسطههای فهم ما از جهان، چگونه از طریق زبان شکل گرفتهاند و احیاناً با چه ترفندهایی میتوان آنها را دستکاری کرد.