سیاست خارج از حیوان-انسان
سرآغاز سیاست چیست؟ آن نخستین اقدام یا رخداد که منجر به شکلگیری امر سیاسی میشود کدام است؟ سیاست نخست نه با ایجاد وحدتی همچون شهر، بلکه با ایجاد تفکیکها آغاز میشود، با خشونت. نخستین اقدام سیاسی ایجاد دیواری است بین «ما» و «دیگران». کشیدن مرزی بین خودیها و بیگانگان البته خود متکی بر کشیدن مرز بنیادینتری است؛ مرز بین موجوداتی که قابلیت زیست سیاسی دارند و آنها که ندارند؛ به عبارت دیگر، نخستین مرز سیاسی مرزی است بین انسان و حیوان. انسانها واجد قوهی عاقله یا لوگوس و سخن هستند و حیوانات فاقد چنین توانی. به نظر فرمول سادهای است، نه؟ ماجرا اما درست آنجا پیچیده میشود که ماشین انسانشناختی مزبور چیز سومی تولید میکند؛ موجودی که نه انسان است نه حیوان. نام این شکل زیستیِ شگفت «حیات برهنه» است. بهعبارت دیگر، هدف ماشین انسانشناختی ایجاد شکافی بین انسان و حیوان بود، اما نتیجهی عملکرد آن چیزی یکسره جدید است، چیزی غیر از این دو. بهعبارت دیگر، ایجاد مرزبندیها و نقشهای اجتماعی و تأسیس جامعهی سیاسی همواره در گرو پدیدهی شگفتی است که آگامبن نامش را «حذف ادغامی» میگذارد. حیات برهنه حیات موجودی است که از طریق حذفشدنش در جامعهی انسانی ادغام میشود. اما آگامبن معتقد است این دیگری محذوف و مدغم نه موجودی بیگانه، که همان حیوانیت درون انسان است. سیاست با تعلیق این حیوانیت آغاز میشود، با خشونت و کشتار و «قربانی». هدف آگامبن اما رفتن به سوی سیاستی است که از هرگونه میل به استیلای بر این حیوانیت صرفنظر کرده باشد، سیاستی که این تعلیق را تعلیق کند. سیاست آینده سیاستی است که دریافته هیچ رسالتی برای موجودات وجود ندارد. هدف این سیاست غیرفعالکردن طبیعت انسانی و حیوانی است، تعلیق تعلیق. در نتیجه این سیاستی است که در آن از هر شکلی از تفکیک یا وضعیت استثنایی رها میشویم، چرا که استثنأ و حذف ادغامی همبستهی تعریف رسالت و ماهیتی برای موجودات است. اما اگر آگامبن اینقدر بر چنین تعلیقی پافشاری میکند، دلیلی روشن دارد: بارزترین نمونهی این میل به پاکسازی و تصفیهی وجه حیوانی انسانها به معنای حقیقی کلمه بزرگترین سلّاخی تاریخ بود: یعنی آشوویتس. امر گشوده فرارفتن از بستار حیوان/انسان است، تجربهی زیستنی که دیگر نه در پی استیلا بر حیوانیت است و نه یکسره حیوانی و مسحور در محیط طبیعی خویش است. امر گشوده فقدان هر رسالتی است در خارج وجود.