فیلسوف نقاب‌دار

 

تاکنون شارحین بسیاری تلاش کردند تا گره بسته‌ی کلاف پرپیچ «چنین گفت زرتشت» نیچه را باز کنند و کوشیدند تا از رهگذر پاسخ به پرسش‌های تفسیری دشواری که متن کتاب در برابر خواننده قرار می‌دهد دست‌کم تاحدی به غرض نیچه در نوشتن این اثر نزدیک شوند. پرسش‌های دشواری نظیر زرتشت نیچه کیست؟ چرا نیچه از زبانی استعاری و شاعرانه برای خلق این اثر استفاده کرده است؟ انتخاب و ترجیح زبان و ساختاری که آشکارا علیه آرمان‌های عصر روشنگری‌ست چه ارتباطی با اغراض فلسفی نیچه دارند؟ استنلی روزن، یکی از مشهورترین شاگردان لئو اشتراوس، در این اثر می‌کوشد تا با رویکردی متن‌محور و به‌دور از زمینه‌گرایی و تاریخی‌گرایی رایج در آثار تفسیری عمده‌ی قرن بیستم، ساختار و طرح اصلی اثر نیچه را توضیح دهد. نیچه‌ی «چنین گفت زرتشت،» به‌زعم روزن، نقاب مخالفت با دو فیگور فلسفی-الاهیاتی تاریخ و تمدن غرب را به چهره می‌زند و هم‌زمان از استراتژی‌های فلسفی-خطابی آن‌ها به‌منظور اثرگذاری بر مخاطب خود بهره می‌برد. او می‌خواهد پیامبر-فیلسوف عصر جدید باشد و بر انسان‌هایی که بناست بر ایشان غلبه کند، حکم براند. نیچه به نبرد افلاطون‌گرایی و مسیحیت می‌رود اما خود در مقام افلاطون و مسیحی مدرن ظاهر می‌شود؛ چونان خداوند کتاب‌مقدس دست به خلق‌ازعدم می‌زند، و همچون افلاطون در دیالوگ‌های مشهورش، مخاطبان خود را طبقه‌بندی می‌کند. بدین‌ترتیب او هم‌زمان هم ویران می‌کند و هم برمی‌سازد و همین امر او را وامی‌دارد تا از رتوریکی دوپهلو استفاده کند و به همین دلیل، ما با نیچه‌ای مواجه‌ایم که در تمامی طول اثر، نقاب بر چهره دارد و این وظیفه‌ی خواننده‌ی دقیق است که کشف کند فیلسوف ما کدام نقاب را، کجا و به چه دلیل بر صورت می‌زند؟ نقاب روشنگری، تلاشی‌ست در میانه‌ی خطابه، استدلال، ادبیات، دین و فلسفه برای کشف پیچیدگی‌های بی‌پایان مهم‌ترین اثر یکی از مهم‌ترین فیگورهای تاریخ فلسفه.

 

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.