کشتن شرافتمندانه

 

خواندن رمانهای جنایی همواره با نوعی لذت‌طلبی غریب همراه بوده است. جرمی اتفاق می‌افتد، تنش میان سطوح مختلف جامعه به تصویر در می‌آید و فردی برای کشف حقیقت گماشته می‌شود. جهانی یک سر رمز و راز با معادلات ناآشنا و عجیب. طرح اصلی رمان در واقع پازلی‌ست که تکه‌تکه شده و مخاطب نرم‌نرمک با هم‌دستی نویسنده به لذت کشف حقیقت می‌رسد. حتی اگر این حقیقت، واقعیت‌های زشت و تلخ دنیای فاسد پیرامون را یادآور شود.

در رمان عزازیل داستان از یک خودکشی کلبی‌مسلکانه آغاز می‌شود. ماجرایی بسیار ساده که بنابر گزارش روزنامه‌های وقت، به تفریح جوانان متفرعن عصر تزار بدل شده. کشتن، این واژۀ مرموز موذی و شرارت بار. اما آیا کشتن سخت است؟ کشتن در راستای هدفی شرافتمندانه چطور؟ و برای رسیدن به این هدف شریف تا کجا می‌توان بها پرداخت؟

  بوریس آکونین به واسطۀ شم شهودی سرشاری که به شخصیت اصلی رمانش هدیه کرده، برایمان تعریف می‌کند که این خبر یک خودکشی ساده نیست. در حقیقت یک رویداد عادی نیست. نویسنده با آشکار کردن این حادثه، مخاطب را وارد دسیسه‌ای برنامه‌ریزی شده می‌کند که ابعادی جهانی دارد و به بهانۀ آن دربارۀ مسائل مهم انسانی حرف می‌زند. تلاش آکونین در رمان عزازیل بر آن است تا به مخاطب کمک کند گسست‌های اخلاقی جامعه را بشناسد و تا سرحد امکان اوضاع را سر و سامان دهد. آکونین در مسیر کشف راز جنایت بارها مخاطب را نهیب می‌زند که باور داشتن به چیزی  تا چه حد خطرناک و تهدید‌کننده است. چگونه باورها زندگی انسان را شکل می‌دهند و پیروانی پیدا می‌کنند؟ چه اتفاقی می‌افتد که از دل تعصبات، اهداف و آرمان‌هایی سخت و غیرقابل‌نفوذ زاده می‌شود و انسان‌ها را علیه یکدیگر می‌شوراند؟

آکونین نویسنده‌ای است که با حفظ نوگرایی‌ش در نحوۀ روایت داستان، احساسات و هيجانات مخاطب را بيدار می‌کند تا به مخاطب مرز میان نیکی و بدی را نشان دهد، مرز میان هدف داشتن یا بی‌هدفی، مرز میان مرگ و زندگي. نویسنده‌ای که قوانین را می‌شکند و از همین رو خواندن رمان‌هایش همیشه جذاب است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.