متافیزیسین و اقتصاددان
آیا از نظر شما اقتصاد قواعدی علمی دارد؟ از نظر هایک بیشک چنین است. اقتصاد علمی است مثل تمام علوم انسانی دیگر. به عبارت دیگر، اقتصاد هم یکی از علومی است که انسان را مطالعه میکنند. اما ویژگی اقتصاد این است که موضوع مطالعهی آن «طبیعت» بشر است. اما مهمترین نکتهای که علم اقتصاد در مورد طبیعت بشر درمییابد این است: این طبیعت محتوای مشخصی ندارد که بتوان توصیفش کرد. این طبیعت یک ویژگی دارد: خودش را آن گاه شکوفا میکند که آزاد باشد انتخاب کند. آزادی انتخاب تنها ویژگی طبیعت انسانی است که تمام ویژگیهای دیگر از آن مشتق میشوند. اما ممکن است هرکس در مورد آزادی و انتخاب تصوراتی داشته باشد. هایک اصلاً اهل این نیست که سخنی مبهم بگوید: آزادی و انتخاب نیرویی است در انسان که وقتی انسان خود را در برابر کالاها و در بازار و در هنگام رقابتی بدون هرگونه مانع قرار میدهد، تجلی میکند. در بازار انسان آزاد است که طبق طبیعت خود، با دیگران بر سر بهترینها رقابت کند. این متافیزیک اقتصادی انسان را موجودی میداند که یک خصم هولناک نیز دارد: دولت، یا به عبارت دیگر، کنترل دولتی. انسان موجودی نیست که ذاتاً میل به زیستن در اجتماع داشته باشد، بلکه طبیعت او در این است که نخست برای سعادت شخص خود تلاش میکند. اما چون انسان طبیعتی ندارد، سعادت او نیز مصداقی انضمامی یا بهعبارت دیگر محتوایی ایجابی ندارد. این نکتهی بسیار مهمی است، زیرا بدان معناست که هیچ حاکم، شخص یا دولتی نمیتواند چیزی را بر انسان تحمیل یا به او دیکته کند. پس از این هستیشناسی به شکلی از امر سیاسی-حقوقی نیز میرسیم: دولت باید از مداخله در زندگی انسانها، که برترین تجلی آن عبارت است از بازار، خودداری کند. شاید بپرسید چگونه رقابت ممکن است بدل به هدف زندگی انسان شده باشد. پاسخ هایک این است که انسانها رقابت را ترجیح میدهند، یا باید بدهند، زیرا تنها بدیل رقابت عبارت است از مداخلهی دولت در زندگی خصوصی؛ یعنی تحمیل شکلی از زندگی بر افراد. و انسانها همواره تنها یکی از این دو گزینه را باید برگزینند: یا انتخاب و رقابت یا ممنوعیت و دستور. به زعم هایک، اگر خلاف این میاندیشید، این چیزی است که “روشنفکران” در سر شما فرو کردهاند.