تظاهر در تظاهر

 

من گاهی اینجا «معرفی کتاب» می‌نویسم. می‌آیم و ادعا می‌کنم چیزهایی که می‌گویم در کتاب‌ها هستند. اما شما از کجا مطمئن می‌شوید که واقعاً این‌ها را در آن کتاب‌ها نوشته‌اند؟ مثلاً می‌آیم اینجا و می‌گویم که رمان «شب مادر» کورت ونه‌گات درباره‌ی مفهوم تظاهر است. شما همه بیش و کم این مفهوم را می‌شناسید. گاهی مجبور می‌شوید در محل کارتان به چیزی تظاهر کنید که نیستید. مجبورید رفتارهایی را انجام دهید که خود «واقعی»تان چندان راضی به انجامش نیست اما به هر حال به حقوق‌تان نیاز دارید و نمی‌خواهید شغل‌تان را از دست بدهید. وضعیت شخصیت اصلی داستان «شب مادر» هم تقریباً همین است: یک افسر ارشد در وزارت تبلیغات و روشنگری آلمان نازی که برای بخش انگلیسی‌زبان رادیوی نازی‌ها برنامه تهیه می‌کند، حال که گیر افتاده می‌گوید که مجبور بوده آن کارها را انجام دهد و آن حرف‌ها را بزند. تظاهر کرده وگرنه شغلش را از دست می‌داده. یک عاشق بدشانس که از بد روزگار به این راه کشیده شده و مجبور شده به کارهایی که خود «واقعی»اش نمی‌خواسته تن دهد. حتماً با خود می‌گویید چه دلخراش و ناراحت‌کننده. اما عجله نکنید. چیزی در حرف‌های من بود که شما به آن توجه نکردید: «حالا که گیر افتاده». بله. رمان «اعترافات» این افسر بلندپایه است در یکی از زندان‌های اورشلیم و قبل از محاکمه. همه چیز عوض شد نه؟
به نفع این افسر است که دروغ بگوید. باید تظاهر کند که در شغلش مجبور بوده تظاهر کند. پس ما با کسی طرف هستیم که دارد تظاهر می‌کند که تظاهر می‌کرده. تظاهر در تظاهر. نمایش در نمایش. چه کسی غیر از یک نمایشنامه‌نویس چیره‌دست می‌تواند این‌گونه تظاهر را به تظاهر بیامیزد؟ هیچ‌کس. یک افسر نازی را چه به این پیچیدگی‌ها؟ صبر کنید. این افسر یک نمایشنامه‌نویس چیره‌دست هم هست. همه چیز برای یک بی‌اعتمادی کامل فراهم است: این افسر واقعاً یک عاشق ناکام است که تظاهر می‌کند یک هیولاست یا برعکس؟ نمی‌دانیم. این رمان واقعاً اعترافات یک نویسنده‌ی نظامی است که تظاهر می‌کند دروغ است یا برعکس؟ نمی‌دانیم. این معرفی کتاب دروغ است اما تظاهر می‌کند از نوشته‌های درون یک کتاب سخن می‌گوید یا برعکس؟ احتمالاً این یکی را می‌توانید بدانید: کتاب را که بخوانید متوجه خواهید شد.



کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.