کمان نیچه
نیچه میگفت فلسفهی یک فیلسوف مانند تیری است که از چلهی کمان رها شده است. فیلسوف فلسفهاش را در کمان میگذارد و به سویی پرتاب میکند. بعدها فیلسوفی دیگری میآید و آن تیر را در کمان میگذارد و به سویی دیگر میاندازد.
بهتر از این نمیتوان تأثیر فلاسفه بر یکدیگر را توضیح داد. فلسفهی یک فیلسوف میتواند تیری باشد در میان تیرهایی که فیلسوف جدید میخواهد به سوی هدفی تازه پرتاب کند. مسئله فقط فهم و شرح فلسفهی فیلسوفهای پیشین نیست، مسئله «استفاده» یا حتی «سو استفاده» از این فلسفههاست و این دقیقاً کاری است که متفکران فرانسوی نیمهی دوم قرن بیستم با نیچه کردند. آنها پیکان تیز نیچه را برداشتند و هر یک آنرا به سوی هدفی تازه نشانه گرفتند: دریدا به سوی فهم محدود انسان از جهان در قالب مفاهیم دو تایی (خیر/شر، زیبا/زشت، مرد/زن و …)، فوکو به سوی روابط قدرت و نیروهایی که وضع موجود را شکل دادهاند، دلوز به سوی انقیاد میل و محدودیتهای خلاقیت و سیکسو به سوی اقتصاد مردانه و روابطی که این اقتصاد را مستقر کردهاند.
این دقیقاً رویکرد شریفت در این کتاب است: بررسی پروژههای این فیلسوفان فرانسوی – که به فیلسوفان پساساختارگرا شهرت دارند – و پیگیری ردی که از فلسفهی نیچه تا فلسفهی آنها کشیده شده است. نامهای کتاب (این کتاب دو نام یکسان دارد نه یک نام اصلی و یک نام فرعی) نمایانگر همه چیزند: از یک طرف «میراث فرانسوی نیچه» که فلاسفهی فرانسوی را «فرزندان نیچه» معرفی میکند و به ما میگوید که این پدر – که هیچگاه یک «پدر واقعی» نبود – چه چیز برای فرزندانش به ارث گذاشته است و از طرف دیگر «تبارشناسی پساساختارگرایی» نشان میدهد که ریشههای یک تفکر تناور و پرنفوذ چگونه میتواند به متون یک فیلسوف – که هیچگاه یک «فیلسوف واقعی» نبود – بازگردد.
خواندن این کتاب غیر از آشنایی با فلسفهی نیچه و بعضی از مضامین فلسفهی فرانسوی، دو فایدهی مهم دارد: ۱- این کتاب راهنمایی است برای آموزش نحوهی اثرپذیری از یک فیلسوف: یک فیلسوف چگونه فیلسوف قبلی را به تیری در کمان خود بدل میکند. ۲- این کتاب راهنمایی است برای ترجمهی دقیق و جذاب اثری که از فلاسفهای متفاوت با سبکهایی بسیار متفاوت سخن میگوید و در آن به قطعاتی از مهمترین آثار فلسفی قرن بیستم اشاره شده است. ترجمهی درخشان محمد جواد (سروش) سیدی را از دست ندهید.