ماریا می‌توانسته به راحتی پیراهن سفیدش را دربیاورد و زیرپیراهنش را نگه دارد. همه جا را نگاه می‌کند. کسی آن اطراف نبوده. دریا آرام بوده و زیر نور ماه می‌درخشیده. برای اولین بار، ماریا عشق اروپایی‌ها را به شنا زیر نور ماه درک می‌کند. پیراهنش را می‌کَنَد. موهای سیاه بلندی داشته، صورت رنگ‌پریده، و چشم‌های سبز بادامی و کشیده، سبزتر از دریا. هیکل قشنگی داشت، با پستان‌هایی برجسته، لنگ‌هایی دراز، اندامی خوش. بهتر از همهٔ زنان جزیره شنا بلد بوده. می‌لغزد در آب و با حرکات سبک خودش را می‌رساند به اِوِلین.

مایورکا

 نوشتهٔ آنائیس نین، ترجمهٔ تهمینه زاردشت

تابستان را در جزیرهٔ مایورکا [۱] می‌گذراندم، در دهکدهٔ دیا، [۲] نزدیکی صومعهٔ محل اقامت ژرژ ساند [۳] و شوپن.[۴] سر صبح، سوار الاغ‌های کوچکی می‌شدیم و از مسیر سخت و دشوار به سمت دریای پای کوه می‌رفتیم. یک ساعت جان کندن تدریجی بود از مالروهایی با خاک قرمز، از میان صخره‌ها، صخره‌سنگ‌های خطرناک، از میان درختان زیتون سیمگون، تا روستاهای ماهیگیری آن پایین با آلونک‌هایی که در جناحین کوه ساخته بودند.

هر روز می‌رفتم پایین سمت خلیج، جایی که آب دریا وارد مخزن گرد کوچکی می‌شد، آبی چنان شفاف که می‌شد تا قعرش شنا کرد و صخره‌های مرجانی و گیاهان نادری دید.

ماهیگیرها داستان عجیبی برایش ساخته بودند. زنان مایورکایی خیلی دست‌نیافتنی و خشکه‌مقدس و مذهبی بودند. موقع شنا، درازدامن‌ترین لباس شنا را می‌پوشیدند با جوراب‌های مشکی سال‌ها پیش. خیلی از زن‌ها قائل به شنا نبودند و این کار را به زن‌های اروپایی بی‌شرم واگذاشته بودند که تابستان‌ها را در این دهکده می‌گذراندند. ماهیگیرها هم لباس شنای مدرن و رفتار مستهجن اروپایی‌ها را تقبیح می‌کردند. اروپایی‌ها به نظرشان طرفدار برهنگی بودند و کوچک‌ترین فرصت را می‌قاپیدند و سرتاپا لخت می‌شدند و عین وحشی‌های خدانشناس زیر نور آفتاب دراز می‌کشیدند. به مهمانی‌های شنای نیمه‌شب هم، که اختراع آمریکایی‌ها بود، نگاه مذمت‌باری داشتند.

چند سال قبل، یک روز عصر، دختر هجده‌سالهٔ یکی از ماهیگیرها لب دریا راه می‌رفته، از صخره‌ای روی صخره‌ای دیگر می‌پریده، پیراهن سفیدش به بدنش چسبیده بوده. همین‌طور راه می‌رفته و رؤیا می‌بافته و تأثیر ماه را بر دریا تماشا می‌کرده، شلپ‌شلپ نرم امواج بر پاهایش، می‌رسد به خلیجی دور از چشم و می‌بیند کسی در حال شناست. فقط سری را می‌دیده که می‌جنبیده و گه‌گاه هم بازویی به چشم می‌آمده. شناگر خیلی دور بوده. بعد صدای سبکسری می‌شنود که می‌گوید: «بیا تو آب شنا کن، قشنگه.» به زبان اسپانیایی و به لهجهٔ خارجی می‌گوید. صدا می‌زند: «ماریا، سلام.» پس صدا او را می‌شناخته. لابد یکی از زن‌های جوان آمریکایی است که تمام روز آن‌جا شنا می‌کردند.

جواب می‌دهد: «تو کی هستی؟»

صدا می‌گوید: «اِوِلین.[۵] بیا شنا کنیم!»

خیلی وسوسه می‌شود. ماریا می‌توانسته به راحتی پیراهن سفیدش را دربیاورد و زیرپیراهنش را نگه دارد. همه جا را نگاه می‌کند. کسی آن اطراف نبوده. دریا آرام بوده و زیر نور ماه می‌درخشیده. برای اولین بار، ماریا عشق اروپایی‌ها را به شنا زیر نور ماه درک می‌کند. پیراهنش را می‌کَنَد. موهای سیاه بلندی داشته، صورت رنگ‌پریده، و چشم‌های سبز بادامی و کشیده، سبزتر از دریا. هیکل قشنگی داشت، با پستان‌هایی برجسته، لنگ‌هایی دراز، اندامی خوش. بهتر از همهٔ زنان جزیره شنا بلد بوده. می‌لغزد در آب و با حرکات سبک خودش را می‌رساند به اِوِلین.

اِوِلین زیر آب شنا می‌کند، می‌آید سر وقتش و لنگ‌هایش را می‌چسبد. در آب،‌ سر به سر هم می‌گذارند. در آن هوای نیمه‌تاریک و با کلاه شنا سخت می‌شد چهره‌اش را به وضوح دید. زن‌های آمریکایی صدای پسرانه دارند.

اِوِلین با ماریا کلنجار می‌رود، زیر آب بغلش می‌کند. با هم سر از آب بیرون می‌آورند، نفسی تازه می‌کنند، می‌خندند، خونسرد از هم دور می‌شوند و برمی‌گردند پیش هم. زیرپیراهن ماریا به شانه‌هایش می‌پیچد و دست‌وبالش را می‌بندد. بالاخره از تنش درمی‌آید و ماریا سراپا لخت می‌ماند. اِوِلین می‌رود زیر آب و بازیگوشانه لمسش می‌کند، با او کلنجار می‌رود، لای پاهایش شیرجه می‌زند.

اِوِلین پاهایش را باز می‌کند که دوستش شیرجه بزند و آن طرف سرش را از زیر آب بیرون بیاورد. روی آب شناور می‌ماند و می‌گذارد دوستش زیر بدنش شنا کند.

ماریا می‌بیند اِوِلین هم لخت است. بعد یک‌دفعه اِوِلین از پشت بغلش می‌کند و سرتاپایش را با بدن خودش می‌پوشاند. آب ولرم بوده، عین بالشی پرپشت، آنقدر شور که آنها را با خود ببرد و کمک‌شان کند شناور باشند و راحت شنا کنند.

صدای بم می‌گوید: «تو قشنگی ماریا.» و اِوِلین بازوهایش را دور تن ماریا نگه می‌دارد. ماریا می‌خواسته شنا کند و دور شود، اما گرمای آب، تماس مدام تن دوستش جلویش را می‌گیرد. می‌گذارد اِوِلین بغلش کند. پستان‌های دوستش را حس نمی‌کرده اما خب می‌دانسته زن‌های جوان آمریکایی که به عمرش دیده پستان ندارند. بدن ماریا سست شده، دلش می‌خواسته چشم‌هایش را ببندد.

یک‌دفعه می‌فهمد چیزی که لای پاهایش حس می‌کند دست نیست، چیز دیگری است، چیزی آن‌قدر غیرمنتظره، آنقدر نگران‌کننده که ماریا جیغ می‌کشد. این که اِوِلین نیست، مردی است جوان، برادر کوچک‌تر اِوِلین که آلت شق خودش را لای پاهای ماریا لغزانده. ماریا جیغ می‌کشد اما کسی نمی‌شنود و جیغ کشیدن تنها کاری بوده که یادش داده بودند از خودش توقع داشته باشد. در واقع، بغل مرد به آرامی و گرمی و نوازشگری آب بوده. آب و آلت و دست‌ها همدست می‌شوند تا بدن ماریا را تحریک کنند. ماریا سعی می‌کند شناکنان دور شود. اما پسر زیر بدنش شنا می‌کند، نازش می‌کند،‌ پاهایش را می‌چسبد و بعد دوباره از پشت سوارش می‌شود.

در آب با هم کلنجار می‌روند، اما هر حرکتی میل جسمانی‌اش را بیشتر می‌کند، بیشتر متوجه بدن برادر اِوِلین می‌شود که به بدن خودش چسبیده، متوجه دست‌های او روی خودش. آب پستان‌هایش را مثل دو نیلوفر آبی فربه به عقب و جلو تاب می‌دهد. پسر آنها را می‌بوسد. جنبیدن‌شان در آب نمی‌گذارد تمام و کمال ماریا را تصاحب کند اما آلتش بارها و بارها به نُک اندام تناسلی ماریا می‌خورد که تحریک‌پذیرترین جاست و بی‌تابش می‌کند. ماریا شنا می‌کند سمت ساحل، پسر هم به دنبالش. می‌افتند روی ماسه‌ها. وقتی نفس‌زنان، لخت دراز می‌کشند، امواج هنوز لیس‌شان می‌زنند. آنوقت ماریا را تصاحب می‌کند و دریا می‌آید و آنها را غرقه می‌کند و خون بکارت را می‌شوید و می‌برد.

از آن شب به بعد، هر شب همان ساعت همدیگر را می‌بینند. پسر توی آب تصاحبش می‌کند، در حالی که پس و پیش می‌روند و روی آب شناورند. حرکات موج‌وار بدن‌هایشان، وقتی دارند حظ همدیگر را می‌بردند، انگار جزئی از دریاست. جای ثابتی روی صخره‌ای پیدا می‌کنند و با هم آن‌جا می‌ایستند، در حالی که موج‌ها نازشان می‌کنند و از ارگاسم می‌لرزند.

شب که آن پایین به ساحل می‌رفتم، حس می‌کردم می‌توانم ببینم‌شان که با هم شنا می‌کنند، عشقبازی می‌کنند.

 


 

[۱]. Mallorca؛ جزیره‌ای اسپانیایی.

[۲]. Deya؛ روستای ساحلی در همان جزیره.

[۳]. George Sand؛ نویسنده‌ای فرانسوی که به خاطر نوشته‌هایش دربارهٔ حقوق و استقلال زنان معروف است.

[۴]. Chopin؛ آهنگساز فرانسوی و پیانونواز مکتب رمانتیک.

[۵]. Evelyn

از داستان‌های دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.