بیگانگی | اینگه‌بورگ باخمن

reference: pinterest.com
شعر ترجمه ــ در درختان دیگر درختی نمی‌بینم / و بر شاخه‌ها برگی که آنها را از باد حفظ کند / میوه‌ها شیرین اما بی‌مهرند / حتا سیر نمی‌کنند / چه خواهد شد؟ / جنگل می‌گریزد از مقابل چشمهایم / پرندگان دهان از آواز می‌بندند بر گوش‌هایم / هیچ علفزاری نمی‌شود بسترم / من تشنهٔ زمانم و از آن سیرم / چه خواهد شد؟ /شب‌ها بر کوه‌ها آتش می‌افروزند / آیا باید راهی شوم و خود را باز نزدیک کنم؟ / در هیچ راهی دیگر راهی نمیبینم.

بیگانگی

در درختان دیگر درختی نمی‌بینم
و بر شاخه‌ها برگی که آنها را از باد حفظ کند
میوه‌ها شیرین اما بی‌مهرند
حتا سیر نمی‌کنند
چه خواهد شد؟

جنگل می‌گریزد از مقابل چشمهایم
پرندگان دهان از آواز می‌بندند بر گوش‌هایم
هیچ علفزاری نمی‌شود بسترم
من تشنهٔ زمانم و از آن سیرم
چه خواهد شد؟

شب‌ها بر کوه‌ها آتش می‌افروزند
آیا باید راهی شوم و خود را باز نزدیک کنم؟

در هیچ راهی دیگر راهی نمیبینم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.