reference: https://www.saatchiart.com/art/Printmaking-Mo-9-Limited-Edition-of-20/1037963/8192394/view
شعر ترجمه ــ در برابر این چشم‌انداز زنانه / چونان کودکی در برابر آتش ایستاده‌ام. / به گنگی لبخند می‌زنم و اشک در دیده دارم. / در برابر چشم‌اندازی چنین / آینه‌ها تار می‌شوند و روشن می‌گردند، / و دو اندام برهنه را باز می‌تابند، / و فصلی را در برابر فصلی...

جذبه

در برابر این چشم‌انداز زنانه
چونان کودکی در برابر آتش ایستاده‌ام.
به گنگی لبخند می‌زنم و اشک در دیده دارم.
در برابر چشم‌اندازی چنین
آینه‌ها تار می‌شوند و روشن می‌گردند،
و دو اندام برهنه را باز می‌تابند،
و فصلی را در برابر فصلی.

بر این خاک بی‌راه
و این آسمان بی‌افق
حق است که گمراه گردم
فصل‌های زیبایی که تا دیروز نمی‌شناختم
و هرگز فراموششان نخواهم کرد،

کلیدهای زیبای نگاه‌ها
کلیدهایی که فرزند خویشتند
در برابر چشم‌اندازی چنین
طبیعت از آن من است
و در برابر آتش، نخستین آتش،
خرد نیکوی چیره
ستارهٔ معلوم
هم روی زمین، هم زیر آسمان
بیرون از دلم، در درون دلم
جوانهٔ دوم، نخستین برگ سبز
که دریا با بال‌های خود می‌پوشاندش
و نیز خورشید،
در آن سوی هر چیزی که از ما ناشی می‌شود

در برابر این جشم‌انداز زنانه،
چون شاخه‌ای در آتشم.

۱۹۴۷ ــ «زمان لبریز می‌شود»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.