تجاوز
انقلاب علّت تجاوز نیست.
تجاوز در روزانه عادی و غیر عادی است.
تجاوز هم در روز است و هم در شب.
تجاوز در اتاقها و بیرون از اتاقهاست.
تجاوز به مردم عادی و نیز به خانوارها وابسته است.
تجاوز برای گروهها و افراد است.
تجاوز تاریخی است و روزانه.
تجاوز به همان شکلی که برای زیباست برای زشت نیز هست.
تجاوز به یک قوم، تنها به زمان جنگ یا فقط در زمان صلح وابسته نیست.
تجاوز جنایتی مختص بیگانگان نیست و نه فقط از بیخانمانها و بیملیتها که جنایتی دولتی است.
تجاوز نه تنها آنارشی که یک نظم اجتماعی است.
تجاوز از طبیعت است و نیز از او نیست.
تجاوز نه تنها برای زنان یا مردان یا پیران و یا جوانان یا هر کسی، به ویژه، از نژادها و طبقهها ست.
تجاوز ثروتمند وفقیر نمیشناسد.
تجاوز برای ضعیفان است و البته برای قدرتمندان نیز.
تجاوز برای برخی اندیشهٔ قدرت، و برخی اندیشهٔ فقدان قدرت، و بعضی این اندیشه که قدرت نیست
و برای بعضی اندیشه انقلاب است و برای بعضی اندیشه ناممکن بودن انقلاب،
و تجاوز هنوز هست، هم از انقلاب و هم نه از آن،
از جنسیت و نه از جنسیت، از خصوصی و عمومی،
از درونی و خارجی،
از هر آنچه بسیار خوب و بد است
از سوراخهای بدن،
از نرون که میگوید حتی یک سوراخ بدن دستنخورده باقی نخواهد ماند
از جانب دولت یا موسیقی یا قدرت.
این که تو انسان نیستی.
پیش از آنکه بتو تجاوز شود انسان نیستی.
پس از آنکه به تو تجاوز شد انسان نیستی.
این که تو انسانی با یا بدون تجاوز.
انقلاب علت بعضی چیزهاست اما علت آن نیست.