درنگ لحظه‌ها | پل الوار

reference: pinterest.com
شعر ترجمه ــ واژه‌های بی‌کرانهٔ آهسته گفته شده، / آفتاب تابان، پنجره‌های بسته، / بر پهنهٔ آفتاب، سفینهٔ بزرگی که / بادبان‌هایش باد را نقسیم می‌کند. / دهانی چنان خوش که می‌پوشاند / دهانی دیگر و سوگند رازداری را / رازی بین دو یار که بر چهرهٔ شب چنگ می‌زند. / تنها آرزوی بی‌گناهان؟ / تنها یک زمزمه، فقط یک بامداد. / و فصل‌ها همدست، / تا جهان را به رنگ برف و آتش درآورند. / سرانجام خلقی به هم پیوسته!

درنگ لحظه‌ها

واژه‌های بی‌کرانهٔ آهسته گفته شده،
آفتاب تابان، پنجره‌های بسته،
بر پهنهٔ آفتاب، سفینهٔ بزرگی که
بادبان‌هایش باد را نقسیم می‌کند.
دهانی چنان خوش که می‌پوشاند
دهانی دیگر و سوگند رازداری را
رازی بین دو یار که بر چهرهٔ شب چنگ می‌زند.

تنها آرزوی بی‌گناهان؟
تنها یک زمزمه، فقط یک بامداد.
و فصل‌ها همدست،
تا جهان را به رنگ برف و آتش درآورند.

سرانجام خلقی به هم پیوسته!

از: «کتاب باز»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *