نیمه راهِ زندگی | فردریش هُلدرین

reference: https://www.meisterdrucke.us/fine-art-prints/Unknown-artist/960344/Portrait-of-Friedrich-Holderlin,-German-Poet.html
شعر ترجمه: «نیمه راه زندگی» به قانون مرگ از نگاهی شخصی می‌نگرد، از نگاه فرد. که در یگانگی خود دریغ می‌خورد که روزی از زر آفتاب و زمزمه‌ی آب محروم خواهد شد، سینه‌اش خنکای نسیم صبحگاهی را حس نخواهد کرد و درِ شادی و امید، و اندیشه و کوشش به رویش بسته خواهد شد. شناخت عنایتی است که نصیب انسان شده است و هم‌زمان نفرین اوست، از جمله با نظر به مرگ. «نیمه راه زندگی» این هر دو احساس را با هم دارد.

نیمه راهِ زندگی

زمین،
سرشار از گلابیِ رسیده،
و آکنده از سوری صحرایی،
روی در آیینه‌ی دریاچه خوابانده است.
و شما قوهای دل‌فریب،
مستِ بوسه
سر در خنکای سپند آب فرومی‌برید.

دریغا بر من! آن روز که زمستان فرا رسید
از کدام گوشه گلی برگیرم،
و از کجا تابش آفتاب،
و سایه‌ی زمین را؟
دیوارها خاموش و سرد قد افراشته‌اند،
و پرچم‌ها در باد تاب‌تابی خشک دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.