سرمایهی پنجوشش روزهی زیبایی | کریستیان هوفمنس فون والدائو

شعر ترجمه: در شعر کریستیان هوفمنس والدائو (۱۶۷۹-۱۶۱۷) یک شادابی پنهان، آهسته جان میگیرد و میکوشد خود را از سایهی جنگهای سیساله بیرون بکشد. و این دور از انتظار نیست. زیرا در زمان انتشار این شعر، یعنی سال ۱۶۹۵، دیری بود که صلح دوباره به سرزمینهای آلمانی برگشته بود. طبیعیست، فضایِ کلّیِ شعر هنوز متأثر از جنگ و آکنده از اندیشهی جبرگرایی، پوچیِ زندگی و ناپایداری جهان است.
سرمایهی پنجوشش روزهی زیبایی
مرگِ خاکستریچهره سرانجام و در گذرِ زمان
دست سرد خود را به نوازش سینهی تو پیش خواهد آورد.
لعل دلانگیز لبانت رنگ خواهد باخت،
و از برفِ گرمِ ساقت، خاکستری سرد بیش بر جای نمیماند.
برقِ شیرینِ نگاه و نیروی دستانت
در پایان فرومیکاهند.
و طلایِ پرفروغِ گیسوان تو،
تیرگی ریسهای فرتوت را خواهد یافت.
آن پای خوشخرام و خرّمپویش
غبار خواهد بود، غباری گم.
و کسی پیش ایزدِ شکوهِ تو دیگر قربانییی نخواهد آورد.
این و بیشازاین سرنوشتی جز زوال ندارند.
تنها قلب توست که بر زمان دوام میآورد،
چرا که طبیعت از الماسش آفریده است.
