در آستانهٔ کتاب | ادمون ژابس

reference: https://www.pinterest.com/pin/46161964925376986/
شعر ترجمه:‌ آیا تو در کتابی؟ / جای من در آستانه است. / کوشیده‌ای چه بیاموزی؟ / گاهی در راه سرچشمه‌ها می‌ایستم، پرسانِ نشانه‌ها هستم، جهان نیاکانم. / تو‌ کلمات را بازگرفته و می‌آزمایی. / آری، شبانگاهان و صبحدمان هجاهایی که از آن من‌اند. / تو‌ سرگردانی. / دو‌هزار سال است که‌ سرگردانم. / اگر از پی تو‌ برآیم آشفته شوم. / من خود نیز بارها جهد کرده‌ام رها شوم. / ما را داستانی است اینحا؟ / داستان من بارها به گفت آمده است. / چیست داستانت؟ / داستانِ ما، تا آنجا که غیاب است. / در نمی‌یابم.

در آستانهٔ کتاب

صفحهٔ آغازین کتاب را به علامتی سرخ نشان‌گذاری کن. زیرا که زخم در آغاز پنهان است.
ربی آلسه

پشت این‌ در چه می‌گذرد؟
کتابی اوراق‌ خویش می‌ریزد.
داستان کتاب چیست؟
از فریادی باخبر شدن.
دیدم شیوخ اندر آمدند.
آنان خوانندگان برتراند. در دسته‌های کوچک می‌آیند تا تعبیر و تفسیر خویش بر ما بگویند.
کتاب را خوانده‌اند آیا؟
به خواندنش مشغول‌اند.
آیا تصادفا به سرگرمی آن را دریافته‌اند؟
کتاب را پیش‌بینی کردند. آنان آمادهٔ رویارویی با کتاب بودند.
آیا شخصیت‌ها را می‌شناسند؟
آنان‌ شهدای ما را می‌شناسند.
جایگاه کتاب کجاست؟
در کتاب.
تو کیستی؟
من نگهبان خانه‌ام.
از کجا می‌آیی؟
من سرگردان‌ام.
آیا یوقل رفیق توست؟
من مثل یوقل‌ام.
تقدیرت چیست؟
گشودن کتاب.
آیا تو در کتابی؟
جای من در آستانه است.
کوشیده‌ای چه بیاموزی؟
گاهی در راه سرچشمه‌ها می‌ایستم، پرسانِ نشانه‌ها هستم، جهان نیاکانم.
تو‌ کلمات را بازگرفته و می‌آزمایی.
آری، شبانگاهان و صبحدمان هجاهایی که از آن من‌اند.
تو‌ سرگردانی.
دو‌هزار سال است که‌ سرگردانم.
اگر از پی تو‌ برآیم آشفته شوم.
من خود نیز بارها جهد کرده‌ام رها شوم.
ما را داستانی است اینحا؟
داستان من بارها به گفت آمده است.
چیست داستانت؟
داستانِ ما، تا آنجا که غیاب است.
در نمی‌یابم.
گفتن عذابم می‌دهد.
کجایی تو؟
در آنچه می‌گویم.
حقیقت تو چیست؟
هرآنچه مرا بدراند.
و رهاییِ تو؟
از یاد بردنِ هرچه گفتم.
تاریک می‌شود، می‌توانم اندرون آیم؟
در هر کلمه‌‌ افروزه‌ای می‌سوزد.
تاریک می‌شود اطراف جانم، می‌توانم به درون آیم؟
اطراف من نیز تاریک است.
برایم چه می‌توانی کرد؟
بهرهٔ تو از بخت‌واقبال در خود توست.
نوشتن به خاطر نوشتن هیچ نیست جز نمایش تحقیر.
آدمی بند و مکانی است نوشته شده .
بیزارم از هر آنچه گفته شد در مکانی که پشت سر وانهاده‌ام.
تو در آینده‌ای سوداگری می‌کنی که‌ بی‌واسطه ترجمه شده‌ است. آنچه وانهاده‌ای تویی است بی تو.
تو مرا به دشمنی با خودم وامی‌داری. چگونه در این نبرد برنده باشم؟
شکست، بهایی است پذیرفته.
تو‌ یک یهودی و چون یکی از آنان سخن می‌گویی.
چهار حرف JUIF که مشخصهٔ اصل و نسب من است، چهار انگشت توست. می‌توانی از شصت خود برای له‌کردن من استفاده کنی.*
تو یک یهودی هستی، و چون یکی از آنان سخن‌می‌گویی. اما من سردم است. هوا تاریک است. بگذار تا به خانه درآیم.
چراغی‌ روی میز من است. و خانه در کتاب است.
باری، زین‌پس در خانه زندگی میکنم.
تو از پی آن کتاب خواهی‌رفت که هر صفحه‌اش مغاکی‌است، آن‌جا که بال با نام می‌درخشد.

ادمون ژابس
کتاب پرسش‌ها. کتاب اول، یوقل.

 


 

*JUIF
یهودی. جهود. در واقع یک اتنونیم برای نام قوم یهود در زبان فرانسه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.