پیدایش فرد در توده
آیا خوشایند است تنهایی؟
خوشایند، در جشن اندیشهها بیشاهد بودن،
و بیبهره از نگاه کاشف، که میبیند
مزّهی هر چیزی را؟
یا خود بیبهره بودن از حضور گوش ورزیدهی توده؟
آیا چه میارزد هر آن واقعیّت بخشناپذیر،
یا خود چیست تمامی یک جهان بیلرزیدن تو،
و بیدرآمدنت به برابر ردیف جایگاههای خالی؟
توده بر روی زمین میرود،
و هیچچیز در میان توده از میان نمیرود.
چنین،
ما بر دوشِ دوکهای پرزمزمهی نخریسی
به آن تضاد بزرگ میرسیم:
به پیدایشِ فرد از توده.