هوا بارانی‌ست | مارین سورسکو

reference: https://www.pinterest.com/pin/76139049926320222/
شعر ترجمه ــ خدا خمیازه‌ای کشید و نگاهی به آسمان انداخت / حتی یک تکه ابر هم در آسمان دیده نمی‌شد / با خودش گفت: / هوا بارانی‌ست. / این چهل شبانه‌روز روماتیسم جانم را به لبم رسانده است. / بله، باران تندی در راه است. / نوح! با تو هستم، نوح! / بیا کنارِ پرچین، / باید یک چیزی بهت بگم.

هوا بارانی‌ست

خدا خمیازه‌ای کشید و نگاهی به آسمان انداخت
حتی یک تکه ابر هم در آسمان دیده نمی‌شد
با خودش گفت:
هوا بارانی‌ست.
این چهل شبانه‌روز
روماتیسم جانم را به لبم رسانده است.
بله، باران تندی در راه است.

نوح! با تو هستم، نوح!
بیا کنارِ پرچین،
باید یک چیزی بهت بگم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *