زمرّد | پابلو نرودا

شعر جهان: چشمی بود: / بینا و /کانونِ آسمان بود، / کانونِ فضای تهی بود: / زمرّد / بینا: / یکتا، سخت، سبزِ بیکران / چونان که چشمِ / اقیانوس، / چشم بیحرکت آب، / پیروزیِ سرما / برجِ سبز.
زمرّد
وقتی که هرچه فرا بود،
فراز،
فراز،
زمرّد اِستاده سرد بدان جای،
زمرّد خیره:
چشمی بود:
بینا و
کانونِ آسمان بود،
کانونِ فضای تهی بود:
زمرّد
بینا:
یکتا، سخت، سبزِ بیکران
چونان که چشمِ
اقیانوس،
چشم بیحرکت آب،
پیروزیِ سرما
برجِ سبز.
