دریاچه‌ی تراگوسولدو

reference: https://www.pinterest.com/pin/4574037106351214/
شعر جهان ــ دریاچه‌ی تراگوسولدو:‌ زودا که بر کناره‌ی دریاچه‌ی تراگوسولدو / در آنتی‌نانا گذر کنی / آن‌دم که شبنم هنوز / بر برگ‌های درشت دارچین می‌لرزد، / و سنگ‌های نمسار گردآوری، / خوشه‌های یشمِ ساحلِ دریاچه و / قلوه‌سنگ‌های فروزان و / ریگدانه‌های کوچک گلگون، / یا شانِ انگبینِ صخره‌ی فرسوده از / آتشفشان‌ها و هوای ناخوش و / پوزه‌ی باد.

دریاچه‌ی تراگوسولدو

زودا که بر کناره‌ی دریاچه‌ی تراگوسولدو [۱]
در آنتی‌نانا [۲] گذر کنی
آن‌دم که شبنم هنوز
بر برگ‌های درشت دارچین می‌لرزد،
و سنگ‌های نمسار گردآوری،
خوشه‌های یشمِ ساحلِ دریاچه و
قلوه‌سنگ‌های فروزان و
ریگدانه‌های کوچک گلگون،
یا شانِ انگبینِ صخره‌ی فرسوده از
آتشفشان‌ها و هوای ناخوش و
پوزه‌ی باد.

آری، زبرجدِ رعنا
یا رُخامِ سیاهِ حبشی
یا نقشه‌ی کلانِ خاراسنگ
آن‌جا تو را منتظرند، امّا کسی نمی‌آید،
مگر ماهیگیرِ بی‌نامِ خیس از کسب و کار لرزان‌اش.

تنها من
گاهی به وقتِ صبح
چنین گُمارشی را نگاه می‌دارم
با سنگ‌های لغزان،
خیس، بلورین، خاکسترین،
و با دست‌های سرشارِ آتشِ خاموش و
سازه‌ی پنهان و
درختانِ‌ روشنِ بادام
به سوی خانواده‌ی خود بازمی‌گردم،
به جانبِ پیمان‌های خویش،
بس بی‌خبرتر از روزِ میلادم،
بس ساده‌تر از هرچه روز،
یا هر سنگ.


۱.Tragosoldo

۲. Antiñana

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *