دریاچهی تراگوسولدو

دریاچهی تراگوسولدو
زودا که بر کنارهی دریاچهی تراگوسولدو [۱]
در آنتینانا [۲] گذر کنی
آندم که شبنم هنوز
بر برگهای درشت دارچین میلرزد،
و سنگهای نمسار گردآوری،
خوشههای یشمِ ساحلِ دریاچه و
قلوهسنگهای فروزان و
ریگدانههای کوچک گلگون،
یا شانِ انگبینِ صخرهی فرسوده از
آتشفشانها و هوای ناخوش و
پوزهی باد.
آری، زبرجدِ رعنا
یا رُخامِ سیاهِ حبشی
یا نقشهی کلانِ خاراسنگ
آنجا تو را منتظرند، امّا کسی نمیآید،
مگر ماهیگیرِ بینامِ خیس از کسب و کار لرزاناش.
تنها من
گاهی به وقتِ صبح
چنین گُمارشی را نگاه میدارم
با سنگهای لغزان،
خیس، بلورین، خاکسترین،
و با دستهای سرشارِ آتشِ خاموش و
سازهی پنهان و
درختانِ روشنِ بادام
به سوی خانوادهی خود بازمیگردم،
به جانبِ پیمانهای خویش،
بس بیخبرتر از روزِ میلادم،
بس سادهتر از هرچه روز،
یا هر سنگ.
۱.Tragosoldo
۲. Antiñana
