میخانه‌ای در فولی ــ برژه

reference: https://en.wikipedia.org/wiki/%C3%89douard_Manet#/media/File:%C3%89douard_Manet,_en_buste,_de_face_-_Nadar.jpg
روزن بارو ــ میخانه‌ای در فولی ــ برژه اثر مانه ادوئار ــ مرسده امیرشاهی: آیا ممکن است نقاشی دو زمان را در یک مکان تصویر کرده باشد؟ یعنی نقاش وقتی روبه­‌روی زن ایستاده بوده او را از روبه­‌رو نقش کرده و چون فضای روبه‌­رو را خالی کرده، زمانِ دیگری از صحنه را با حضورِ مردی که به زن خیره است در آینه بازتابانده است. در این صورت مکانِ واحد در دو وهله­‌ی زمان تقسیم شده است و این پرسش پیش می­‌آید که پیکره­‌های نشسته پشتِ میزهای بازتابیده در آینه به کدام وهله‌­ی زمان تعلق دارند؟

 میخانه‌ای در فولی ــ برژه

 

روزن بارو - میخانه‌ای در فولی ــ برژه اثر مانه ادوئار - مرسده امیرشاهی - بارو

ادوئار مانه. متولد ۱۸۳۲ در پاریس، درگذشته‌­ی ۱۸۸۳ در همان­جا. میخانه‌­ای در فولی ـ برژه، ۱۸۸۲. رنگ و رغن روی بوم. طول ۱۳۰، عرض ۹۶س.م. گالری کورتولد، لندن.

زنی جوان از پشتِ بار مستقیم به ما خیره است. در آینه­‌ی پشتِ سرش همه‌­ی اشیاء و پیکره­ه‌ای فضای روبه‌­رو بازتابیده است، مگر یک­ پیکره که در آینه هست و در روبه‌­روی زن نیست: مردی که کلاهِ سیلندر بر سر دارد و با همین زنی سخن می­‌گوید که به ما خیره است و پشتِ تن­ش در آینه انعکاس یافته است. در آینه، صورت مرد آشکارا نزدیک صورتِ زن است، حال آن­که پیشِ روی زنی که از روبه‌­رو می­بینیم کسی نیست. نور مستقیم بر زن تابیده است و سایه‌­ی مردی که قاعدتاً باید روبه­‌روی او ایستاده باشد بر مرمرِ بار و گلوی سفیدش نیفتاده است. آیا ممکن است نقاشی دو زمان را در یک مکان تصویر کرده باشد؟ یعنی نقاش وقتی روبه­‌روی زن ایستاده بوده او را از روبه­‌رو نقش کرده و چون فضای روبه‌­رو را خالی کرده، زمانِ دیگری از صحنه را با حضورِ مردی که به زن خیره است در آینه بازتابانده است. در این صورت مکانِ واحد در دو وهله­‌ی زمان تقسیم شده است و این پرسش پیش می­‌آید که پیکره­‌های نشسته پشتِ میزهای بازتابیده در آینه به کدام وهله‌­ی زمان تعلق دارند؟ نقاش کجا مستقر شده بوده و ما باید کجا مستقر شویم تا تصویر را همان­گونه ببینیم که او دیده است؟ نقاشی­های اولیه‌­ی مانه سرشار است از رنگ­‌های تیره. او در میانه­‌ی کارش به­ تأثیر از امپرسیونیست­ها به استفاده از رنگ­های روشن‌تر روی آورد. اما تأثیری که مانه بر امپرسیونیست­ها و اصولاً بر نقاشیِ پس از خودش نهاد بس عمیق­تر از تأثیری­ست که از آن­ها پذیرفت. او، به گفته‌­ی فوکو، «نوعی بازی بازنمایانه با عناصر مادی بوم به راه انداخت… او اُبژه ــ تصویر را اختراع» کرد. هرچه مانه بر زمانه­‌ی خود یاغی بود، آثار هنرمندانِ سنتی‌تری نظیر ولاسکس و تیسیَن را می‌­ستود.

تیسو؛ تیسیَن؛ جورجونه؛ دِگا؛ کوربه؛ ولاسکس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *