شب؛ آریستید مایول

شب؛ آریستید مایول

آریستید مایول. متولد ۱۸۶۱ در بانیولس ـ سور ـ مِر (فرانسه)، درگذشتهی ۱۹۴۱ در همانجا. شب، ۱۹۰۲. برنز. ارتفاع ۱۱۷ س. م. باغ تولیه، پاریس.
نخستین پرسشی که ذهن ما را به خود مشغول میکند این است که چرا این زن سر در گریبان فروبرده است؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است صورت او را ببینیم، اما او هرگز سر بالا نخواهد کرد. این ویژگی را کمابیش در همهی آثار مایول بازمییابیم. او به خلاف همدورهی بزرگش اوگوست رودَن به جنبهی هیجانانگیز وقایع و حالات توجه نداشت و بیشتر علاقمند بود سکون و سکوت اشخاص را تجسم بخشد. آنچه ذهن او را به خود مشغول میکرد، جنبهی ابدی سوژه بود نه حالات و عواطف آنی. مایول در نقاشی و چاپ هنری نیز دستی داشت اما از نیمهی دوم دوران کاریاش بر ساختن مجسمه،بهویژه مجسمههای برهنه، تمرکز کرد و از نقاشی، که پل گوگن در جوانی او را بدان تشویق کرده بود، یکسره دست کشید. مدل اصلی او از زمانی که خود را به ساختن مجسمه محدود کرد، همسر کاتالانش بود. مدل این مجسمه نیز همسر اوست. مایول را میتوان احیاکنندهی تصور یونانی از هنر در اواخر قرن نوزدهم و نیمهی اول قرن بیستم دانست. او معتقد بود هنری که تقلید طبیعت را وجههی همت خود میکند، هرگز دروغ نمیگوید. برخی برآنند که تأثیر او بر مجسمهسازی پس از خودش بیش از آن است که تصور میشود. نباید پنداشت که چون مایول کوشید هنر یونانی را احیا کند، در هنر مدرن جایی ندارد. آنچه او برای هنر مدرن به ارمغان آورد، گشودنِ چشمها بر ماهیتِ عقلانی هنر بود. مایول در حادثهی رانندگی، در حالی که خودش رانندگی میکرد، کشته شد.
اَنگر؛ بوتیچلّی؛ پاوِرز؛ روبِنس؛ رودَن؛ کانووا