عشق و درد؛ ادوارد مونک

reference: https://en.wikipedia.org/wiki/Edvard_Munch#/media/File:Portrait_of_Edvard_Munch_(cropped).png
روزن بارو ــ عشق و درد؛ ادوارد مونک ــ مرسده امیرشاهی: اول­‌بار دوست منتقد مونک، استانیسلاو پرزیبیسزوسکی به این تابلو عنوان خون‌­آشام داد. او بر آن بود که زن دارد خون گردن مرد را می­‌مکد. اما خود مونک همواره اظهار می­‌کرد که چنین نیست و زن به­‌سادگی دارد گردن مرد را می­‌بوسد. مونک از ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۵ شش نسخه از این نقاشی با حال و هواها در رنگ‌­آمیزی­‌های متفاوت کشید. یکی از این نسخه‌­ها مفقود شد. در این نقاشی، به­‌رغمِ قِلّتِ رنگ می­‌توان حال و هوای سبکی را که مونک یکی از بنیان‌گذاران آن بود، ملاحظه کرد: اکسپرسیونیسم که روی در بیانِ بزرگ­نمایی‌­شده­‌ی احساسات درونی با اغراق در به­‌کارگیری رنگ‌­های تند داشت.

عشق و درد؛ ادوارد مونک

روزن بارو - عشق و درد؛ ادوارد مونک - مرسده امیرشاهی - بارو

ادوارد مونک. متولد ۱۸۶۳ در لوته (نروژ)، درگذشته‌ی ۱۹۴۴ در اسلو. عشق و درد، ۱۸۹۵. رنگ و روغن روی بوم. ارتفاع ۱۰۹، عرض ۹۱ س. م. موزه‌ی مونک، اسلو. 

زنی سرخ­‌موی مردی وامانده را که سر بر دامانش نهاده، با اندوهی عمیق در بر گرفته و لب بر گردن او نهاده است. فضای غارمانندِ اصلی از طرحِ پیکرِ زن شکل گرفته است؛ تو گویی پیکره در مایعی قیرسان فروشده و مایع شکلِ آن پیکره­ را به خود گرفته است. سرمه­‌ایِ تیره­‌ی این فضای شکل­‌گرفته از پیکره­‌ی زن به سرمه‌­ای تن­‌پوش مرد پیوسته است و بنابراین بخش اعظمِ رنگِ به­‌کاررفته در تابلو سرمه­‌ای تیره‌­ای­ست که رگه­‌هایی آبیِ روشن و قرمز و سبز بر آن دویده است. کلِ تابلو حالتی به‌­شدت غم‌­زده را القا می­‌کند. اول­‌بار دوست منتقد مونک، استانیسلاو پرزیبیسزوسکی به این تابلو عنوان خون‌­آشام داد. او بر آن بود که زن دارد خون گردن مرد را می­‌مکد. اما خود مونک همواره اظهار می­‌کرد که چنین نیست و زن به­‌سادگی دارد گردن مرد را می­‌بوسد. مونک از ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۵ شش نسخه از این نقاشی با حال و هواها در رنگ‌­آمیزی­‌های متفاوت کشید. یکی از این نسخه‌­ها مفقود شد. در این نقاشی، به­‌رغمِ قِلّتِ رنگ می­‌توان حال و هوای سبکی را که مونک یکی از بنیان‌گذاران آن بود، ملاحظه کرد: اکسپرسیونیسم که روی در بیانِ بزرگ­نمایی‌­شده­‌ی احساسات درونی با اغراق در به­‌کارگیری رنگ‌­های تند داشت. مونک در نروژ زاده شد و نقاشی را به شیوه­‌ی سنتی در همان­جا آموخت، اما به­‌سرعت مجذوب آثار ون‌­گوگ و گوگن شد، از نقش کردن جهان پیرامون دست کشید، و نقاشی را چونان ابزار بیان درونِ همواره بحران‌­زده و بیمار خود به کار گرفت. با این همه، نقاشی­‌های مونک به‌­رغم درون­‌گرا بودن هرگز یک­سره انتزاعی نمی­‌شود و رابطه­‌اش را با جهان پیرامون حفظ می‌­کند.

برنینی؛ کوکوشکا؛ گوگن؛ مودیلیانی؛ ون­گوگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *