زمانِ از دست رفته | کریستف مِکِل

شعر ترجمه: زمانِ از دست رفته ــ کریستف مِکِل ــ ترجمهٔ محمود حدادی: کریستف مِکِل (۱۹۳۵- ۲۰۲۰) شاعر آلمانی، در قطعهی حاضر به زمان چرخهای وارونه میدهد، پاییز را به طرف تابستان برمیگرداند، و در جاذبهی رؤیا از نو به سراغ باغ گمشدهی خود، و تازگی و طراوتِ سبز و سرخ آن میرود، تا بهاینترتیب نشان دهد که آن دارایی و رفاه که هگل از آن یاد میکند، در هنر بههیچرو به مادّیات محدود نمیماند، بلکه این عرصهی آرزو به انسان امکان میدهد در پرتو خاطرهای که اشیاء با بو و رنگ خود در جان و جسم او به جا گذاشتهاند، به «جستوجوی زمانهای ازدسترفته» برآید.
زمانِ از دست رفته
درختِ گیلاس از محصول خالی بود،
و تابستان رفته.
اما من، در خواب،
گیلاسها را به پیش درختها برگرداندم،
و گوشوارههاشان را لای برگها آویختم و فریاد زدم:
فصل گیلاس آمده است. سبدها و نردبانها را بیاورید،
و به پیش من، بالای درخت پرواز کنید،
که ما،
چندان دیر و دراز خواب نمیبینیم.
