نیما جانمحمدی
شب
شب گلهای قالی شبها ناپدید میشوند، وقتی زنان روستا پوست تو را به پوست ماه پیوند میزنند پوستْ سطح

بداهه، ناپیدایی و فرمهای فانی
دفتر پنجم بارو ــ بداهه، ناپیدایی و فرمهای فانی ــ نیما جانمحمدی: نوشتن از محوشدگی، فرمهای فانی و هر آنچه در آستانه است به ذات نیازمند یافتن تعریفی جدید از فرم است که در برخوردهای تاریخی با فرم بازنگری کند. فرمهای ثابت شعری مثل غزل، رباعی، یا نمونههای موسیقاییاش مثل سوناتا فرم و فرمهای دیگر همه به نوعی قالبهایی هستند...

بداهه، ناپیدایی و فرمهای فانی (بخش دوم)
دفتر سوم بارو ــ بداهه، ناپیدایی و فرمهای فانی (بخش دوم) ــ نیما جانمحمدی: زمزمه، حرفِ شب، که کلمهاش به سایه رفته است تا صدا تنها حضور باشد و حقیقتی از معنا گریزان در آستانهی کلمه، صدا و سکوت. بیمحتوا، بیقالب، در تنی گریزان، مثل ذراّت غبار. در غیاب شفافیت ناهموارِ روز، وقتی جان زندگی گرفته شده است و مه...
بداهه، ناپیدایی و فرمهای فانی بخش اول
بداهه، ناپیدایی و فرمهای فانی بخش اول حرف اول «کیست که آبها را به کف دست خود پیموده و
در سکوت
در سکوت Shiota Chiharu, In Silence Burnt Piano, burnt chair, black wool Installation view: State of Being, Art Centre Pasquart,