علی شاهی
فلسفهٔ هنر از «دانشگاه علامه طباطبایی». از علی شاهی تا کنون دو کتاب با عنوانهای کتاب نانوشته و برای زندگی و ترجمهٔ کتاب واقعیت ناپیدا نوشتهٔ کارلو رووِلی منتشر شده است. او سالها در مجلاتی ازجمله «سینما و ادبیات» مقاله نوشت و درسگفتارهای گوناگونی در زمینهٔ فلسفه و ادبیات برگزار کرد. در سالهای اخیر رمانهای بزرگ ادبیات جهان را در قالب مقالات، درسگفتارها، کارگاههای کتابخوانی و تحلیلهای ویدئویی نقد و بررسی کرده است. او اکنون در کانال تلگرام خود کتاب چنین گفت زرتشت فریدریش نیچه را در قالب پادکست تحلیل و گزارش میکند.
شبکهٔ کلمات
در هر کتاب، تمامِ کتابهای کتابخانه درج شده و وجود دارد. از طرفی هر کتاب، چیزی نیست جز ترکیبی خاص از حروف و نمادهای نگارشی. از طرفی دیگر این حروف و نمادها میانِ تمامِ کتابهای کتابخانه مشترک است. در نتیجه،...
دروازهٔ بوطیقا
چرا ادیسه؟ ادیسه چه تفاوتی با دیگر متون ادبی دارد که میتوان از خلال آن تفاوت سخن صادق و کاذب را به مفهومی غیراخلاقی آموخت؟ اول این که ادیسه یک مورد خصیصهنماست. چرا که روایت ادیسه، پیش و بیش از...
فضای هزارتو
دفتر دوازدهم بارو ــ پیامد بلافصل ناتوانی حافظه در هزارتو، ناتوانی عقل است. حافظهای وجود ندارد که بتواند از طریقِ به خاطر سپردن تکرارها و اندازهها و مسیرها، قواعد کلی حاکم بر ترکیب اجزا را کشف کند. قواعد حاکم بر...
مسخ و انقلاب
مسخ و انقلاب: یک بدن چه میتواند بکند؟ داستان مسخ کافکا، داستان جوانی به نام گرگور زامزاست که یک
بابل: از کتابخانه تا باغ
بابل: از کتابخانه تا باغ تابستان ۸۷ «کتابخانهی بابل» داستانی است دربارهی یک کتابخانه که هر یک از کتابهای
چند کتاب؟
چند کتاب؟ دربارهٔ «کتابخانهٔ بابل» بورخس تابستان ۱۳۸۷ ــ مقدمه: «کتابخانهٔ بابل» داستانی است با یک ایدهی مرکزی
کارتاگرام شمارهی شش
کارتاگرام شمارهی شش «خوانندهی عزیز! تو مشغول خواندن نوشتهای دربارهی کارتاگرامها هستی. کارتاگرامها نوعی نقشهی نوشتاریاند: کارتا = نقشه
کارتاگرام شمارهی پنج
کارتاگرام شمارهی پنج خوانندهی عزیز! تو مشغول خواندن نوشتهای دربارهی کارتاگرامها هستی. کارتاگرامها نوعی نقشهی نوشتاریاند: کارتا =
کارتاگرام شمارهٔ چهار
کارتاگرام شمارهی چهار خوانندهی عزیز! تو مشغول خواندن نوشتهای دربارهی کارتاگرامها هستی. کارتاگرامها نوعی نقشهی نوشتاریاند: کارتا = نقشه
کارتاگرام شمارهٔ سه
کارتاگرام شمارهی سه «خوانندهی عزیز! تو مشغول خواندن نوشتهای دربارهی کارتاگرامها هستی. کارتاگرامها نوعی نقشهی نوشتاریاند: کارتا = نقشه
کارتاگرام شمارهٔ دو
کارتاگرام شمارهی دو «خوانندهی عزیز! تو مشغول خواندن نوشتهای دربارهی کارتاگرامها هستی. کارتاگرامها نوعی نقشهی نوشتاریاند: کارتا = نقشه
کارتاگرام شمارهٔ یک
کارتاگرام شمارهی یک خوانندهی عزیز! تو مشغول خواندن نوشتهای دربارهی کارتاگرامها هستی. کارتاگرامها نوعی نقشهی نوشتاریاند: کارتا =
کتاب برای زندگی
در هنگامهٔ یک اعتراض که با طولانی شدنش کمکم رنگ «جنبش» و حتی شاید «انقلاب» به خود میگیرد، ذهن انسان در هر لحظه با دو پرسش بیپاسخ درگیر است: «دارد چه اتفاقی میافتد؟»، «نتیجهٔ این اتفاقات چه خواهد شد؟». درگیری با...
نَه…
بیستون بارو ــ لوگوسی که آگامبن از آن به عنوانِ «کار» یا در واقع «بیکارگی» یا «بیماهیتی» بشر نام میبرد همین نفسِ توانش زبانی است. بالقوگیِ محض بشر در داشتنِ زبانی برای برقراری ارتباط معنا مییابد. در «در ــ زبان...
کتاب بورخس
بیستون بارو ــ کتاب ثبت میکند اما نه یک جهان متعین را و نه یک بار و برای همیشه. کتابها جهانها را میسازند و تعداد جهانهایی که یک کتاب میتواند بسازد نامتناهی است. هر کتاب هر بار که گشوده میشود...
فضای هزارتو
بیستون بارو ــ هزارتوی مطلق، یا ایدهی افلاطونی هزارتو، در یکی دیگر از داستانها در قالب اولین هزارتوی ادبیات، هزارتوی افسانهای کرت که مینوتور ــ موجود نیمهگاو/نیمه انسان ــ در آن زندانی شده بود ظاهر میشود: «خانهی آستریون». خانهی آستریون...
شکافهای پنهان: ژان فرانسوا لیوتار
بیستون بارو ــ لیوتار در کتاب «بازی عادلانه» بیان میکند که فراروایتها با یک تقابل دوتایی یعنی تقابل توصیف و تجویز و تقلیل دومی به اولی کار میکنند. در واقع کار فراروایتها امحای تمایز موجود میان توصیف و تجویز یا...
روشنایی تاریک هستی
بیستون بارو ــ واقعیت نهفته در درونِ غار و واقعیت بیکرانِ بیرونِ آن چنان گسترده و نامتناهی است که هیچ تصویر و تفسیری نمیتواند کل آنرا در بربگیرد و نمایش دهد. ماهیت موهوم معرفت و ادراک انسانی، همواره غنای نامتناهی...
دستهای فراانسان
بیستون بارو ــ آیا هنرمندان فراانساناند؟ آیا دستانِ یک هنرمند میتواند تصویر «خود و دیگری» را برای همیشه برهم بزند؟ آیا «دست» مشکلات «سر» را حل خواهد کرد و از ارزشِ کاذباش خواهد کاست؟ همهی شواهد، دال بر عکس این...
دروازهٔ بوطیقا
بیستون بارو ــ مصداقهای سخنان در ادیسه، همواره مربوط به گذشته یا آیندهاند: آنچه از پیش بوده و از قبل شناخته و مستقر شده، یا آنچه در آینده خواهد آمد و مستقر خواهد شد. در لحظهی کوتاه «حال»، در شدنِ...
خطابه و خداوند
بیستون بارو ــ او خطیبی است مشهور و بزرگ و یک خطیبِ بزرگ میداند که برای خطابِ مخاطبی غیر از خداوند به «خطابه» نیاز دارد. وجودِ مخاطبی بشری، همیشه پای خطابه را به میان میکشد. خطابه در عامترین معنای کلمه:...
چشمها و آینهها
بیستون بارو ــ در دیدگاهِ بورخس، «نظرگاه انسانی» نمیتواند و نباید نظرگاهی مطلق باشد چرا که ماهیت معرفت و شناخت، موهوم و غیرقابلدسترسی است. این شاید مهمترین و عمومیترین درونمایهی آثار بورخس باشد. از درونِ تصاویر نور روز و نظام...
چرا «فلسفه چیست؟»؟ چرا فلسفه؟
بیستون بارو ــ دلوز و گتاری در کتاب فلسفه چیست؟ پرسشی را مطرح میکنند: «بهترین راه پیگیری فیلسوفهای بزرگ چیست؟ آیا این راه تکرار همان چیزی است که آنها گفتهاند یا انجام آن کاری است که آنها انجام دادهاند؟»[1] و...
تفاوت و فلسفه: تثلیث مقدس
بیستون بارو ــ دلوز ادعا میکند که فهم معمولی از گذشته این است که گذشته دیگر وجود ندارد. که گذشته گذشته است. اما در واقع گذشته «هست». اگرچه به نحوی غیرفعال که از عمل کردن دست کشیده، اما از بودناش...
پلکان بهشت
بی ستون بارو ــ آگوستینی که از طریقِ «اعترافات» ساخته میشود آگوستینی است که از ترکیبِ متونِ مختلفی شکل گرفته که رابطهای با هم و با مراحلِ زندگی او برقرار میکنند. همین ترکیب هم تحت تأثیر قواعدی متنی صورت پذیرفته...
آینههای دق: دربارهٔ بوف کور هدایت
بیستون بارو ـ این سایه کیست که این چنین بر دیوار خمیده و هر چه را که راوی مینویسد با اشتهای تمام میبلعد؟ او کیست، از کجا آمده، که راوی میتواند از طریقِ شناختنِ او، خود را بهتر بشناسد؟ سایه،...
آواز سیرنها
بیستون بارو ــ اولیس بیش از آنکه پهلوانی شمشیر به دست و جنگجو باشد، شاعر و داستانگویی افسونکننده است: پهلوان روایت. او نمونهای اعلا از خود سیرنهاست و با خبردادن از سیرنها در یک خردهروایت، در واقع از خود و...
حماسهها و زمینها
بیستون بارو ــ هر جا که حماسهای سروده شده، قومی نو از خاک روییده و قلمرویی تازه بر زمین گسترده شده است. حماسهها منادیان دگرگونیهای سطح زمین، جابجاییهای مرزها، ظهور تمدنها و تثبیت قلمروهای آیندهاند اگرچه مدام از گذشته سخن...
زنان در جنگ
نقد کتاب: زنان در جنگ ــ زنی روزنامهنگار چند روز مانده به پایان جنگ جهانی دوم وارد برلین میشود. شهر کاملاً در تصرف روسهاست و روسهای زخمخورده از هیچ توحشی برای انتقام چشمپوشی نمیکنند. دربارۀ قساوت و توحش «ارتش سرخ»...
کدام جامعه؟
نقد کتاب: کدام جامعه ــ اتوود در مقابل یک یا چند جامعه ایستاده و عقاید و نظراتی را که مردم برای قدرتگرفتنشان تلاش میکردهاند تا ته کشیده و به جهانی تیره و تاریک (خصوصاً برای زنان) بدل کرده است. یک...
El viento de abundancia
Sueña con un rey conquistador que entró en la mezquita de Bujará y se sentó frente de los vencidos y dio una charla para ellos: O pueblo, sois muy pecadores y sus pecados fueron cometidos por sus mayores. Digo esto...