امیرحسین یزدان‌بد

ﺑﻪ ﺷﻬﺎدتِ ﺧﻠﺒﺎن

جت جنگیِ اف نمی‌دانم چی‌اش را سر ثانیه، ساعت ده نشاند روی باند. لیلیَن از روی سکو‌های کنار باند دوید سمت هواپیما. خودش را به زحمت از نردبان کابین بالا کشید. کوادبری از جنگنده‌اش پیاده نشد. قیافه‌اش را در آن کلاه ایمنی آبی از دور دیدم. لیلیَن از نردبان پایین آمد. بعد کوادبری سرپوش کابین خلبان را بست. جنگنده‌اش دور...

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.