احسام سلطانی
احسام سلطانی زادهٔ لرستان و ساکن تهران است. از اوایل دههی نود تا کنون در تهران زندگی میکند و اکنون نیز دانشجوی ترم آخر دکتری در رشتهی جامعهشناسی است. از او کتابی با عنوان «دیگری در شعر معاصر فارسی» منتشر شده است. سلطانی در بارو مقالاتی در زمینهٔ نقد ادبیات و هنر مینویسد.

دربارهٔ ایدهٔ تقصیر
دفتر پانزدهم بارو ــ این تلقی از انسان که سوژهٔ منفرد دکارتی را پیشفرض قرار داده است، در حال تقلیل اعمال و کنشهای کنشگر به آگاهی اوست و درنتیجه قادر نیست به ابعاد دیگر عمل و کنش توجه کند. صرفاً با اتکا به «آگاهی» نمیتوان سوژه را توصیف یا تعریف کرد؛ چرا که همواره ابعاد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسیای...

زمان: روزمره و بحرانی
زمان در لحظات بحرانی هیچ جایی برای آنها که قصد دارند همچنان بیطرف باشند یا بدون هیچ اعلام موضعی (یا با سکوتی جهتدار و منفعتطلبانه) مشغول کار خود باشند، ندارد. این زمان زمانی است که افشاگرانه عمل میکند و هر فرد بیعملی را رسوا میکند.
جامعهشناسی و نسبت آن با «دیگری»
در جامعهای که همهچیز در آن رو به خصوصیشدن دارد و فرد قادر به دیدن رابطه میان زندگی شخصی خود (و رنجها و مسائلی که تجربه میکند) و جامعه نیست و بسیاری از به اصطلاح جامعهشناسان داخلی نیز عاری از چنین تخیل و بینشی شدهاند چراکه به کارشناسان اجتماعی بدل شدهاند، به یاد آوردن این کلام میلز از هر چیز...

شهر، دیگری و گفتمان رسمی
دفتر دوازدهم بارو ــ گفتمان رسمی رفتهرفته باعثِ به وجود آمدن دو زندگی در شهر شد. یک زندگی در خیابان و فضای عمومی و زندگی دیگر به شکل زیرزمینی و مخفی شکل گرفت. اما نکتهی مهم در اینجا وجود این دو زندگی نیست. حال مهم این نیست که بسیاری در زیر زمین و دور از چشم گفتمان رسمی شکل دیگری...

فارسی: توان پایان و آغاز
دفتر یازدهم بارو ــ اگر شعر پرسشگر نبود و بدون چون و چرا به جهانی بسته و سلسلهمراتبی تن میداد و توان عبور از گذشته را نداشت، جامعهی ایران هرگز شاعری مثل نیما را به خود نمیدید. اگر شعر پس از نیما چهرهی دیگری را از خود نشان نمیداد، او را همگان به عنوان شاعری نوگرا نمیشناختند و بدون این...
قصهای به نام آینده
قصهای به نام آینده (اسماعیل شاهرودی) آدمی در مقام قصه به شنیده شدن و روایت شدن نیاز دارد. او

نگاهی به باشو
دفتر دهم بارو ــ باشو در گذشته نمیماند و رفته رفته از طریق نگاه نایی به جهان تازهای پا میگذارد و در آن ساکن میشود. اگر باشو در گذشته باقی میماند و نگاه نایی توان پیوند زدن او را به زندگی نداشت، یعنی اگر تنها در حالِ به یاد آوردن بود و برای او گذشته گذشته نبود، هرگز توان شنیدن...