فرشته وزیرینسب

خنشی در تن، شکافی در جان: مروری بر داستان بلند «خنش»
دفتر پانزدهم بارو ــ رمان خنش با گفتگوی بین یلدا و محمدرضا، که دو وجه یک شخصیتاند آغاز میشود، و ما از راوی (در اینجا یلدا) میشنویم که از «فعل و انفعالات درون» رنج میبرد و درونش داغ است. اینکه او تمام مظاهر مردانهٔ تن خود را با وحشت مشاهده میکند نشان میدهد که چقدر او با این تن بیگانه...

کلید فراموششده | کاترینه باور
شعر ترجمه ــ تنها نبود اما حس تنهایی با او بود / و حس اینکه تا آخر عمر تنها میماند / و راه هنوز دور بود / به آن نگاهی افکند و هیچ در برابرش ندید. / به کیک سیب گرم بچگیها فکر میکرد / و دستهای مادر / و روبرویش فقط دیوارهای سخت میدید / دیگر جستن خویشتن از...

نفرت هم تلاشی بود | کاترینه باور
شعر جهان ــ این هوای آشنا که بر فراز تنم شناور است / آن که به من میگوید هنوز چیزی در من هست / میخواهد مرا بپوشاند، به سان نفرینی / فراموش کردن همه چیز دومین چاره بود / عطش اشتیاقی که در برم میگیرد / به آتشی میماند در انتظار، خاموش نمیشود / مرا آشفته میکند، به سان نفرینی...

روشنم کن ای عشق | اینگهبورگ باخمن
شعر جهان ــ کلاهت خاموش بلند میشود، / سلام میگوید، تاب میخورد در باد / سر برهنهات به ابر میساید / دلت جای دیگری میزند / دهانت زبانهای تازه به خود میگیرد / دشت پر میشود از علفهای نازک لرزان / تابستان با فوت گلهای ستاره را باز و بسته میکند / کور شده از پَرکها سز برمیداری / میخندی،...

عاشقانهای کوچک | ماشا کالهکو
شعر ترجمه ــ چون چشمانت چنین پر از اندوهند / و سرت چنین سنگین از افکار / بگذار دلداریات دهم، بدان سان که آدمی کودکی را / به خواب میکند، وقتی که آخرین ستارگان فرو میافتند / خورشید را ندا میدهم، دریا و باد را / تا به تو هدیه کنند روشنترین روز تابستانشان را / و زیباترین رویاها را...

رازهای مگو گفتن | اینگهبورگ باخمن
شعر ترجمه ــ باخمن در سال ۱۹۲۶ در اتريش به دنيا آمده در دانشگاه در دو رشتهٔ فلسفه و روانشناسی تحصیل کرد و پاياننامهٔ دکترای خود را در زمینهٔ «فلسفهٔ انتقادی اگزيستنسياليستی هايدگر» نوشت. باخمن از معدود زنانی بود كه بعد از پايان جنگ جهانی دوم به سرودن شعر، در حيطهٔ زبان آلمانی روی آورد. اشعارش وصف و شرح دنيايی...

آنجا که فرشتگان میگریند | کاترینه باور
شعر ترجمه ــ کاترینه ملانی باور در ژوئیهٔ ۱۹۸۴ در وایبلینگن در ایالت بادن ووتنبرگ آلمان متولد شده است. تحصیل در دانشگاه را در دو رشتهٔ فلسفه و زبان و ادبیات آلمانی آغاز کرد اما بعداً به این نتیجه رسید که فلسفه رشتهٔ موردعلاقهٔ او نیست در نتیجه رشتهاش را به زیستشناسی تغییر داد و در حال حاضر دو رشتهٔ...

چون اینجا نیستی | ماشا کالهکو
شعر ترجمه ــ ماشا کالهکو که نام اصلی اش گلدا ملکا (انگل) است در سال ۱۹۴۱ از پدری روس و مادری اتریشی که هر دو یهودی بودند متولد شد. خانوادهٔ آنها در زمان جنگ جهانی اول به فرانکفورت مهاجرت کرد و در آنجا پدرش به خاطر روس بودن دستگیر شد. در سال ۱۹۲۸ با معلم عبری زاول کالهکو ازدواج کرد....

بیگانگی | اینگهبورگ باخمن
شعر ترجمه ــ در درختان دیگر درختی نمیبینم / و بر شاخهها برگی که آنها را از باد حفظ کند / میوهها شیرین اما بیمهرند / حتا سیر نمیکنند / چه خواهد شد؟ / جنگل میگریزد از مقابل چشمهایم / پرندگان دهان از آواز میبندند بر گوشهایم / هیچ علفزاری نمیشود بسترم / من تشنهٔ زمانم و از آن سیرم...

آن دیگری | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر ترجمه ــ من آن دیگریام / که نه میخندد / نه چهرهای زیر آسمان دارد / نه کلمهای در دهان / آنکه با من و خویش / بیگانه است / نه! من نه! آن دیگری، همیشه آن دیگری! / آنکه نه غالب میشود نه مغلوب / آنکه غصهای ندارد / و برآشفته نمیشود...

حقوق خاص | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر ترجمه ــ ممنوع است که اشخاص را آتش زد / ممنوع است اشخاصی را آتش زد / که اجازهٔ اقامت قانونی دارند / ممنوع است اشخاصی را آتش زد که مقررات را / رعایت میکنند و اچازهٔ اقامت قانونی دارند / ممنوع است اشخاصی را آتش زد که احتمال نمیرود / که تمامیت و امنیت جمهوری فدرال آلمان را...

بلاروس | والژینا مورت
شعر جهان ــ والژینا مورت (زادهٔ ۱۹۸۱، مینسک، بلاروس)، شاعر بلاروسی است که اکنون در ایالات متحده زندگی میکند. اولین کتاب شعر او، «من به نازکی مژههای تو هستم» در بلاروس در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. در سال ۲۰۰۴، او جایزهٔ «کریستال ویلنسیا» را برای بهترین اجرای شعر در اسلوونی دریافت کرد. مورت در سال ۲۰۰۵، بورسیهٔ تحصیلی Gaude Polonia...

ناگفتنیها گفتن | اینگهبورگ باخمن
شعر ترجمه ــ چون اورفئوس مینوازم / مرگ را بر سیمهای زندگی / و در زیبایی زمین / و چشمانت، که آسمان را در خود دارد / جز ناگفتنی نمیتوانم گفت / از یاد مبر که تو هم در آن صبحدم / زمانی که خیس بود هنوز بسترت از شبنم / و خوابیده بود میخکی بر قلبت / یکباره رودی...

عاشقانهی دختر دیوانه | سیلویا پلت
شعر ترجمه ــ چشمهایم را میبندم و تمام جهان مرده بر زمین میافتد / پلک میگشایم و همه چیز دوباره زاده میشود / (فکر میکنم تو را در ذهنم ساخته بودم) / ستارگان در جامههای سرخ و آبی والس میرقصند / و سیاهی مطلق به درون میتازد / چشمانم را میبندم / و تمام جهان مرده بر زمین میافتد /...

تبلیغات | اینگهبورگ باخمن
شعر ترجمه ــ اما به کجا می رویم؟ / «نگران نباش، نگران نباش» / وقتی که تاریک شود وقتی که سرد؟ / «نگران نباش» / اما / «با موسیقی» / چه باید کرد؟ / «خوش باش و با موسیقی» / و اندیشه کردن؟ / «خوش باش» / و در مقابله با پایان؟ / «با موسیقی» / به کجا ببریم /...

یک شعر | دلمیرا آگوستینی
شعر جهان ــ دلميرا آگوستينی در ۱۹۱۴ کشته شد. وقتی در خون میغلطيد بيستوهشت ساله بود. چند ماهی بيشتر نمیشد که چهار مجموعهی اثرگذار منتشر کرده بود. شعر آمريکای لاتين سخت مديون اوست. او هنوز برای ايرانیها ناشناختهاست. شعر اروتيک دلميرا، پسند حکومتيان منادی اخلاق نيست.

دو شکل | پل سلان
شعر ترجمه ــ بگذار چشمت شمعی باشد در صندوقخانه / و نگاهت فتیلهی آن / بگذار چنان تاریک باشد چشمم / که روشن کنم چشمت را / نه. / بگذار طور دیگری باشد / بیا به درگاه خانهات / زین کن رویای خالدارت / بگذار سمش / گفتگو کند با برف / برفی که میروبی / از بام روح من

آواز حزین طبقهی متوسط | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر جهان ــ نمیتوان شکایتی داشت / کاری داریم / لقمه نانی / سیریم. / علف رشد میکند / درآمد ملی هم / ناخن ها هم / گذشته هم. / خیابان ها خالیاند و / معاملات عالی / آژیرها خفه / و همه چیز درحال گذر. / مردهها وصیتهایشان را نوشتهاند / باران فروکش کرده / جنگی اعلام نشده /...

دوردستها | پل سلان
شعر جهان ــ دوردستها / چشم در چشم، در سرما / بیا اینگونه آغاز کنیم / با هم / بیا حجابی را تنفس کنیم / که ما را از یکدیگر میپوشاند / همراه با شبانگاه / که آماده میشود برای اندازهگیری فاصله / بین اشکالی که به خود میگیرد

من عمودیام | سیلویا پلت
شعر ترجمه ــ اما ترجیح میدادم افقی باشم / من نه درختیام که ریشههایم در خاک باشد / و آنقدر مواد معدنی و عشق مادری بمکد / که هر فروردین به رنگ برگی درآید / نه زیبایی بستر باغیام / که آهها را به خود بکشم یا در نقشونگاری ظاهر شوم / غافل از اینکه بزودی پرپر خواهم شد /...

من | اینگهبورگ باخمن
شعر جهان ــ بردگی را تحمل نمیکنم / من همیشه منم / ترجیح می دهم بشکنم / تا اینکه چیزی مرا خم کند / چه بخت سرکش باشد / چه قدرت بشری / اینگونهام و اینگونه میمانم / اینگونه میمانم تا آخرین توان / به این خاطر همیشه یکیام / من همیشه منم / من بالا برود، بالا میروم /...

مشت باد | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر ترجمه ــ پارهای از واژهها / سبکبالند / چونان دانههای سپیدار / بالا میروند / در دست باد میچرخند / غرق میشوند / به چنگ نمیآیند / به دور دست میروند / چونان دانههای سپیدار / پارهای از واژهها / زمین را میکنند / شاید بعدها سایهای میاندازند سایهای باریک شاید هم نه

بیمها | سیلویا پلت
شعر جهان ــ این دیوار سفید وجود دارد / و بر فراز آن آسمان / که خود را میآفریند / سبز، بیانتها، غیرقابللمس / فرشتگان در آن شناورند و ستارگان نیز / با همه بیتفاوتیشان / اینها واسطههای منند با جهان / خورشید بر این دیوار از هم میپاشد و نور چون خون از او میریزد

گل | پل سلان
شعر جهان ــ گل ــ کلمهای کور / چشم تو و چشم من / آبیاریاش میکند / رشد / دیوار قلب بر دیوار قلب / برگ میدهد / یک کلمه دیگر، مثل این، و چکشها / تاب میخورند در فضا

پرسایه | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر جهان ــ اینجا هنوز جایی میبینم / یک جای خالی / اینجا در سایه / این سایه / برای فروش نیست / شاید دریا هم / سایه بیندازد / و زمان نیز

فرو بریز قلب من | اینگهبورگ باخمن
شعر ترجمه ــ فرو بریز قلب من از شاخهی زمان / فرو بریزید ای برگها از شاخههای سرمازده / که زمانی آفتاب را در آغوش میکشیدند / فرو بریزید، / چون اشکهایی که فرو میریزید / از چشمانی فراخشده / پریشان میشود هنوز زلف در باد / پیرامون پیشانی آفتابسوخته خدای دشت / زیر پیرهن میفشرد هنوز مشت / زخمهای...

نامهٔ عاشقانه | سیلویا پلت
شعر ترجمه ــ سیلویا پلات (زادهٔ ۲۷ اکتبر ۱۹۳۲، بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا ـ درگذشتهٔ ۱۱ فوریهٔ ۱۹۶۳، لندن، انگلستان) شاعر آمریکایی بود که شناختهشدهترین آثار او مانند شعرهای «بابا» و «بانو لازاروس» و رمان «کوزهٔ زنگ»، آشکارا احساس بیگانگی و خودتخریبیای را بیان میکند که به شدت با تجربیات شخصی او و در نتیجه، وضعیت زنان در آمریکای...

وقتی عاشقم | نزار قبانی
شعر جهان ــ وقتی عاشقم / حس میکنم سلطان زمانم / و مالک زمین و هر چه در آن است / سوار بر اسبم به سوی خورشید میرانم / وقتی عاشقم / نور سیالی میشوم / پنهان از نظرها / و شعرها در دفتر شعرم / کشتزارهای خشخاش و گل ابریشم میشوند / وقتی عاشقم / آب از انگشتانم فوران...

هنگ کنگ ۱۹۹۷ | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر ترجمه ــ نه. این شهر که در آن هزار گل میپژمرد / که دور زمانیست خیز بلندش را به جلو برداشته است / در باور نمیگنجد. / شبحیست، نشانهایست، وهمیست، اپراییست علمی ــ تخیلی / جعلیست معجزهگونه

این گونه است | رافائل آلبرتی
شعر ترجمه ــ خونم را کنار تنم میبینم / که بهسان گردبادی منجمدکننده فرو میافتد / و این زبان / این گلو که آماده است / که خاموش کند صدای آن قطره آبی را که میتوان شنید / درهر وداعی / این زبان و این گلو که جهان را چنین برایم ملالانگیز کردهاند / کاش بی بر زبان آوردن کلامی...

نوعی فقدان | اینگهبورگ باخمن
شعرهای ترجمه ــ اینگه بورگ باخمان (زادهٔ ۲۵ ژوئن ۱۹۲۶، کلاگنفورت، اتریش ــ درگذشتهٔ ۱۷ اکتبر ۱۹۷۳، رم، ایتالیا) نویسندهای اتریشی بود که نوشتههای غمانگیز و سورئال او اغلب به زنان در روابط عاشقانهٔ شکستخورده، طبیعتِ هنر و انسانیت میپردازند. باخمن در طول جنگ جهانی دوم در کرنتن بزرگ شد و در دانشگاههای گراتس، اینسبروک و وین تحصیل کرد. او...

معناشناسی | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر ترجمه ــ هنوز سنگ را سنگ ننامیدهام / که سنگ دومی پشتش پدیدار میشود / شفاف و شبحگونه / به سان سایۀ روشن خودش / سبک و غلطانداز / برمیدارمش / بر او میآسایم / پرتابش میکنم / از آن من است / و در مقابلم بیدفاع / با سنگم / آنچه میکنم که میخواهم / اما این سنگ...

دنیا را بر شانههایت گرفتهای | کارلوس دروموند د آندراده
شعر ترجمه ــ کارلوس دروموند د آندراد (زادهٔ ۳۱ اکتبر ۱۹۰۲ و درگذشتهٔ ۱۷ اوت ۱۹۸۷) شاعر و نویسندهای برزیلی بود که از نظر برخی بزرگترین شاعر برزیلی در تمام ادوار است. او مانند یک نماد فرهنگی ملی در برزیل شناخته میشود و شعر «آهنگ دوستانه»اش در اسکناسهای کروزادوی جدید برزیلی نمایش داده شده است. کارلوس در مدرسهٔ داروسازی این...

همین چند وقت پیش | چارلز بوکوفسکی
شعر جهان ــ همین چند وقت پیش بود، / دم صبح، / پرندههای سیاه روی سیم تلفن منتظر بودن، / و من ساندویچ دیشبم رو / که یادم رفته بود میخوردم. / ساعت شش صبح، / یکشنبهای آروم. / یه لنگه کفشم سر بالا / وایساده بود یه گوشه. / یکی دیگه هم یه وری، / افتاده بود یه گوشهی...

سکوت | راینر ماریا ریلکه
شعر جهان ــ دستها را بلند میکنم عشق من، میشنوی؟ / خشخش میکنند، میشنوی؟ / کدام حرکت است از انسانهای تنها / که صدایش را اجسام زیادی نشنوند؟ / پلکها را میبندم عشق من، میشنوی؟ / اینهم صدایی است که تا تو میرسد. / و حالا پلک باز میکنم، میشنوی؟… / …پس چرا اینجا نیستی؟

ترانهٔ فرشتهای بیاقبال | رافائل آلبرتی
شعر ترجمه ــ تو آنچه هستی که میرود و دیگر باز نمیگردد / بادی که در سایهها محو میشود / و باز بر میخیزد

دلم میخواهد یک بار دیگر به آنجا بروم | ماشا کالهکو
شعر ترجمه ــ ماشا کالهکو (۷ ژوئن ۱۹۰۷ - ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۷۵) شاعر آلمانیزبان بود که در گالیسیا (لهستان فعلی) از پدر و مادری یهودیتبار به دنیا آمد. با شروع جنگ جهانی اول، مادرش به همراه او و خواهرش لیا به آلمان نقل مکان کردند. ابتدا به فرانکفورت، سپس به ماربورگ، و در سال ۱۹۱۸ به برلین جایی که والدینش...

لالایی گفتن | راینر ماریا ریلکه
شعر ترجمه ــ میخواهم گوش بایستم، درون و بیرون را، / تو را، جنگل را، جهان را. / ساعتها ضربهزنان خود را اعلام میکنند. / و زمان بر زمین میافتد. / غریبهای در آن پایین میگذرد، / و صدای سگی نا آشنا مرا میآزارد. / در ورای آن سکوت است و سکوت.

با همه تنها | چارلز بوکوفسکی
شعر جهان ــ هنری چارلز بوکوفسکی (متولد ۱۶ اوت ۱۹۲۰، اندرناخ، آلمان ــ درگذشتهٔ ۹ مارس ۱۹۹۴، سن پدرو، کالیفرنیا، ایالات متحد) نویسندهای آمریکایی بود که بهدلیل استفاده از تصاویر خشونتآمیز و زبان گرافیکی در شعر و داستان که بقا در یک جامعهٔ فاسد و متلاشیشده را به تصویر میکشید مشهور بود. بوکوفسکی بیشتر عمر خود را در لسآنجلس گذراند....

پایان جهان | الزه لازکر شولر
شعر ترجمه ــ الزه لازکر شولر (زادهٔ ۱۱ فوریهٔ ۱۸۶۹، البرفلد، آلمان ــ درگذشتهٔ ۲۲ ژانویهٔ ۱۹۴۵، اورشلیم، فلسطین) شاعر، داستاننویس، نمایشنامهنویس و رماننویس آلمانی در اوایل قرن بیستم بود. اولین کتاب الزه، مجموعه شعری با عنوان استیکس (۱۹۰۲) بود و پس از آن «معجزات من» (۱۹۱۱) «تصنیفهای عبری» (۱۹۱۳)، و چندین جلد دیگر غزل را منتشر کرد. دیگر آثار...

در مه | هرمان هسه
شعر ترجمه ــ غریب است سرگردانی در مه! / آنجا که تنهاست هرسنگ و بوتهای، / و هیچ درختی درخت دیگر را نمیبیند. / همه تنهایند. / پر از دوست بود دنیا برایم، / آنوقت که زندگیام نور بود. / اینک که مه فرومیافتد. / دیگر کسی قابلرویت نیست. / راستی که هیچکس عاقل نمیشود، / مگر اینکه تاریکی را...

روزگاری سرزمین مادری زیبایی داشتم | هاینریش هاینه
شعر ترجمه ــ روزگاری سرزمین مادری زیبایی داشتم. / آنجا درختان بلوط / تا به آسمان میرفتند، / بنفشهها نرم تاب میخوردند، / رویایی بود. / به آلمانی مرا میبوسیدند / و به آلمانی با من حرف میزدند / (نمیدانی چه طنینی زیبایی داشت) گفتن: / “دوستت دارم” / رویایی بود.

عروس سیاهپوست | گوتفرید بن
شعر جهان ــ گوتفرید بن (زادهٔ ۲ می ۱۸۸۶ منسفلد، آلمان – درگذشتهٔ ۷ ژوئیهٔ ۱۹۵۶، برلین) شاعر، نویسنده و پزشک آلمانی بود که پنج باز نامزد دریافت جایزهٔنوبل ادبی شده بود. بدبینی اکسپرسیونیستی و تداعیهای انحطاطگرایانهٔ او بلافاصله پس از جنگ جهانی اول، بهتدریج به فلسفهٔ پراگماتیسمی تبدیل شدند. بن احتمالا بهعنوان مهمترین شاعر آلمانی پس از جنگ جهانی...

عاشقانه | هاینریش هاینه
شعر ترجمه ــ چشمهایش را میگیرم / و لبهایش را میبوسم، / دیگر راحتم نمیگذارد، / مدام دلیلش را میپرسد

جن زنبوری | امیلی دیکنسون
شعر ترجمه ــ امیلی الیزابت دیکنسون (زادهٔ ۱۰ دسامبر ۱۸۳۰ – درگذشتهٔ ۱۵ می ۱۸۸۶) شاعری آمریکایی بود که به عنوان یکی از مهمترین چهرههای شعر آمریکایی در نظر گرفته شدهاست. او چندین سال را در کالج هنری آمهرست ماساچوست تحصیل کرد و بعد از آن مدت کوتاهی را هم در کالج علمی زنانهای در هولیوک گذراند. شواهد نشان میدهند...

تمثیل راهآهن | اریش کستنر
شعر جهان ــ اریش کستنر (زادهٔ ۲۳ فوریه ۱۸۹۹، درسدن، آلمان – درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیه ۱۹۷۴، مونیخ) طنزپرداز، شاعر و رماننویس آلمانی بود که برای کتابهایی که برای کودکان نوشت شهرت دارد. او ثابتقدمترین فرد در سبک نوشتن موجز و طنزآمیز و مرتبط با کابارههای روشنفکری، هفتهنامهٔ «صحنهٔ جهانی» برلین و جنبش «عینیت نوین» در اواسط دههٔ ۱۹۲۰بود. کاستنر در...

تنم را دوست میدارم وقتی با تن توست | ای. ای. کامینز
شعر ترجمه ــ تنت را دوست دارم، آنچه که میکند دوست دارم، / چگونهاش را دوست دارم. / حس کردن مهرهها و استخوانهایت / را دوست دارم، و لرزش این نرمی سفت را / و آنچه که میخواهم / دوباره و دوباره و دوباره ببوسم. / دوست دارم این و آن تو را ببوسم / دوست دارم کرکهای هراسان تنت را...

خستهای | ای. ای. کامینگز
شعر ترجمه ــ ادوارد استلین کامینگز (۱۴ اکتبر ۱۸۹۴ - ۳ سپتامبر ۱۹۶۲)، که معمولاً با نام ای. ای. کامینز شناخته میشود، شاعر، نقاش، مقالهنویس، نویسنده و نمایشنامهنویس آمریکایی بود که در کمبریج ماساچوست ایالات متحده به دنیا آمد. او در طول جنگ جهانی اول، رانندهٔ آمبولانس بود و در یک اردوگاه زندانی شد؛ این اسارت مبنای نوشتن رمان «اتاق...

امید | امیلی دیکنسون
شعر ترجمه ــ «امید»، چیزی است پردار- / که بر سر روح مینشیند- / و نغمهای بیکلام میخواند- / و هیچگاه – از خواندن باز نمیماند- / در باد- دلنشینتر- شنیده میشود- / توفانی تلخ بباید- / که با خود ببرد پرنده کوچکی را / که این همه را گرم میدارد- / همیشه شنیدهام صدایش را- / در سردترین سرزمینها-...

شبها روی دریا | هرمان هسه
شعر جهان ــ هرمان هسه (زادهٔ ۲ ژوئیه ۱۸۷۷، کالو، آلمان – درگذشتهٔ ۹ اوت ۱۹۶۲، مونتانیولا، سوئیس) رماننویس و شاعر آلمانی بود که در سال ۱۹۴۶ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. موضوع اصلی آثار او تلاش فرد برای خروج از شیوههای تمدنی تثبیتشده برای یافتن روح و هویت اساسی است. در طول جنگ جهانی اول، هسه در سوئیس...

سالها پیش هم | کلمنتس برنتانو
شعر ترجمه ــ کلمنتس برنتانو، شاعر و رماننویس آلمانی (زادهٔ سپتامبر ۱۷۷۸ و درگذشتهٔ ۱۸۴۲) یکی از چهرههای اصلی در رمانتیسیسم آلمان است. برنتانو، که نوشتههای اولیهاش با نام مستعار ماریا منتشر میشد، متعلق به گروه نویسندگان رمانتیک آلمانی هایدلبرگ بود که آثارش با تصاویر فوقالعاده و شیوههای بیان ناگهانی و عجیب مشخص میشوند. اولین نوشتههای منتشرشدهٔ او عبارتند از...

یک دختر | ازرا پاوند
شعر ترجمه ــ درخت به دستهایم وارد شده / شیرهاش از بازوانم بالا رفته / درخت در سینهام رشد کرده / به سمت پایین گسترده / شاخههایش چون بازوانی از تنم بیرون خزیده / درخت تویی / خزه تویی / بنفشهای با بادی بر فراز آن / کودکی ــ چنین بالا ــ تویی / و اینهمه حماقت است در چشم جهان

دریای جوان | کارل سندبرگ
شعر جهان ــ کارل آگوست سندبرگ (زادهٔ ۶ ژانویهٔ ۱۸۷۸ و درگذشتهٔ ۲۲ ژوئیهٔ ۱۹۶۷) شاعر، زندگینامهنویس، روزنامهنگار و ویراستار آمریکایی بود. او برندهٔ سه جایزه پولیتزر شد: دو جایزه برای شعر و یک جایزه برای نگارش زندگینامهٔ آبراهام لینکلن. سندبورگ در ادبیات معاصر آمریکا شخصیت مهمی به شمار میآید. این موضوع در طول حیاتش به دلیل کتابهای شعرش بود...

در کنار بنفشههای سفید | سارا کیرش
شعر جهان ــ سارا کیرش، با نام اصلی اینگرید برنشتاین در لیملینگرود، در آوریل ۱۹۳۵ در ساکسونی پروس به دنیا آمد، اما در اعتراض به یهودیستیزی پدرش، نام کوچک خود را به سارا تغییر داد. او در دانشگاه Halle زیستشناسی و در مؤسسهٔ ادبیات یوهانس آر بچر در لایپزیگ ادبیات خواند. در سال ۱۹۶۵، او با همکاری راینر کیرش نویسنده...

بیگانگی | یوهانس بوبروفسکی
شعر ترجمه ــ يوهانس بوبروسکی، نويسندهٔ آلمانی در سال ۱۹۱۷ بهدنيا آمد. در سال ۱۹۴۵ زندانی روسها بود و بيشتر سالهای ميانسالیاش را در برلين گذراند و با شغل ويراستاری امرار معاش میکرد. از او چهار کتاب شعر به چاپ رسيده، دو رمان و دو مجموعهٔ داستانهای کوتاه. البته بعضی از آنها پس از مرگش انتشار يافتند. او در سال...

رؤیا | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر جهان ــ زمان میگذرد، پیرمرد نرم و حنایی نقاشی میکند / یک جفت چکمه، کنار هم، کمی اریب، / در چمن نرم. بوی چرم میشنوم، / حلقهها گرهها و زبانهی پوتینها ماتاند، / میتوانم قلابها را بشمارم / و سوراخهای فلزی را. کفشی آنجا نیست غیر از در ذهن نقاش و در نقاشیاش.

آه دوباره همان چشمها | هاینریش هاینه
شعر جهان ــ هاینریش هاینه زادهٔ ۱۳ دسامبر ۱۷۹۷ و درگذشتهٔ ۱۷ فوریهٔ ۱۸۵۶ شاعر، نویسنده و منتقد ادبی آلمانی بود. او در خارج از آلمان بیشتر به خاطر غزلهای اولیهاش شناخته میشود که در قالب Lied (آهنگهای هنری) توسط آهنگسازانی مانند روبرت شومان و فرانتس شوبرت به موسیقی درآمدند. شعر و نثر متأخر هاینه با کنایه و طنز خود...

ناپدیدشدگان | هانس مگنوس انتسنزبرگر
شعر جهان ــ هانس مگنوس انتسنزبرگر (زادهٔ ۱۱ نوامبر ۱۹۲۹ – درگذشتهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲) نویسنده، شاعر، مترجم و ویراستار آلمانی بود. او همچنین با نامهای مستعار آندریاس تالمایر، الیزابت آمبراس، لیندا کویلت و جورجیو پلیزی مینوشت. انتسنزبرگر بهعنوان یکی از شخصیتهای مؤسس ادبی جمهوری فدرال آلمان در نظر گرفته میشد و بیش از ۷۰ کتاب نوشت. آثار او به...

گزیدههایی از هیپریون | فردریش هولدرلین
شعر ترجمه ــ یوهان کریستین فریدریش هولدرلین، شاعر و فیلسوف آلمانی، زادۀ مارس ۱۷۱۸ و درگذشتۀ ژوئن ۱۸۴۳، از چهرههای کلیدی در رمانتیسیسم آلمانی بود. او بر هگل و شلینگ تأثیر فلسفی داشت و متفکر مهمی در توسعۀ ایدهآلیسم آلمانی بود. او به دانشگاه توبینگر رفت و در آنجا با هگل و شلینگ دوست شد. او در سال ۱۷۹۳ فارغالتحصیل...