فؤاد نظیری
فؤاد نظیری شاعر، نویسنده و مترجم است و در سال ۱۳۳۳ در همدان به دنیا آمده است. در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده است. ترجمهٔ آثار نویسندگانی مانند ویلیام شکسپیر، پابلو نرودا، آرتور میلر، یوجین اونیل و ساموئل بکت را در کارنامهاش دارد. مجموعهشعرهای «توبهتو در باد»، «لحظه در تو و ماه»، «آوازهایی برای گلهٔ گنجشکها» را منتشر کرده است و «رومئو و ژولیت»، «طوفان»، «حکایت زمستانی» و «رؤیایی به شب نیمهٔ تابستان» از شکسپیر، «غوطهٔ خاطرات در چشمهٔ خیال» از فدریکو گارسیا لورکا و «عاشقانه»، «سنگهای آسمانی» و «زندگی» از پائولو کوئیلو را به فارسی برگردانده است.

سکوت | پابلو نرودا
شعر جهان ــ سکوت ــ پابلو نرودا ــ ترجمهٔ فواد نظیری: سکوتْ فشرده میشود / در ژرفنای یکی سنگ، / دایرههای شکسته فروبستهاند: / جهانِ لرزان، / جنگها، پرندهها، خانهها، / شهرها، قطارها، جنگلها، / موجی که بازمیگوید پرسش دریا را، / دالانِ بیپایانِ سپیدهدمان، / جملهگی در میرسند به سنگ، گردوی آسمان: / یکی گواهِ گوهرین. / سنگِ گَردناک...

عقیق | پابلو نرودا
شعر ترجمه ــ عقیق ــ پابلو نرودا ــ ترجمهٔ فؤاد نظیری: عقیقِ شایگان، / تقوای آسمان، / نازُک، / باداموار، هموار، یکپاره، / دوباره زاد، / من جار میکشم ملاحتِ آتشین تو را، / صلابتِ نابِ تکریمات را / در حلقهی بختِ دوشیزهیی جوان: / تو دوزخِ گرانِ عقیق نیستی / یا آوازهی زمرد. / افزونتری از سنگِ یکی گذرگاه...

انسان | پابلو نرودا
شعر جهان ــ انسان ــ پابلو نرودا: انسان را امّا توانِ آمُختنِ این درس نیست، / درسِ سنگ: / فرومیغلتد و تکهتکه میشود و / کلام و آوایاش شرحهشرحه میگردد. / آتش و آب و درخت / خود را استوار میدارند: / میران، کالبدی کانی میجویند و / جادهی جلال مییابند: / سنگ، پایدار میدرخشد / بهسانِ گُلِ سرخِ نوشکفتهی سنگین./ جانِ...

درخت | پابلو نرودا
شعر ترجمه ــ درخت ــ ترجمهٔ فواد نظیری ــ پابلو نرودا: اینجا درخت حجّتیست / در ژرفنای صخرهی محض، ــ / در دلِ زیبایی ماندگارِ آبدیدهی هزار میلیون سال. / سنگِ عقیق و، عقیق سرخ و، تلألؤ / به جای چوب و شیره نشستند / تا آنکه پیکرهیی غولوار / افشان کند تباهیِ نمسارِ خویش را / وامیزهای برآید، تندیس...

دریاچهی تراگوسولدو
شعر جهان ــ دریاچهی تراگوسولدو: زودا که بر کنارهی دریاچهی تراگوسولدو / در آنتینانا گذر کنی / آندم که شبنم هنوز / بر برگهای درشت دارچین میلرزد، / و سنگهای نمسار گردآوری، / خوشههای یشمِ ساحلِ دریاچه و / قلوهسنگهای فروزان و / ریگدانههای کوچک گلگون، / یا شانِ انگبینِ صخرهی فرسوده از / آتشفشانها و هوای ناخوش و / پوزهی باد.

سنگِ غلتان | پابلو نرودا
شعر ترجمه ــ سنگِ غلتان ــ پابلو نرودا: سنگِ غلتان از آب، یا ستیغِ کوه ستان، / دخترِ مدوّرِ آتشفشان / قُمریک برف، / برجای مینهد برونهی خود را / فروغلتان به جانبِ دریا، / خشماش گُسارده در راستای راه، / سنگِ سوده گم میکند نشانِ تیزههای فانیِ خود را / وانگاه به هیأت یک تخممرغ کیهانی / در ژرفنای...

سنگ روی سنگ | پابلو نرودا
شعر ترجمه ــ سنگ روی سنگ ــ پابلو نرودا: گُلْ سنگ روی سنگ، / تورِ سبزِ رونده فرومیپوشد / هیروگیلفِ عتیق را و / میچسبانَد / کتاب مقّدسِ دریا را / گرداگردِ خرسنگهای مدوّر. / آفتاب میخوانَدَش، نهانش میکنند جلبکها، / و ماهیان بهسانِ ذرّاتِ ریز / فرومیلغزند از سنگ به سنگ. / حروفِ الفبا، خاموشوار، / هجّی میکند هجاهای...

بیداری | پابلو نرودا
شعر جهان ــ پابلو نرودا: بیداری را / خواهانِ آن نورِ محبوس درونام / گُل بلورین / مرا اقتدا کن: / پلکها، پردهی زمانِ خاکیِ بیپایان را / فراز میدارند / تا چشمان نهفته در ژرفا / چندان زلال بتابند / که روشناییِ خود را / دوباره دریابند.

انفجار | پابلو نرودا
شعر ترجمه ــ پابلو نرودا ــ از انفجار تا انشقاقِ آهن / از روزنه تا راه، / از تکانه تا آتش، / تا باژگونگی، تا رود، / دلِ آبِ آسمان و، دلِ طلا، / بیحراک فروماند، / و هر رگی از یشم یا گوگرد / جنبشی بود، بالی بود، / چکالهیی از شعله بود و، شبنم بود. / صخره میزید،...

یاقوت زرد | پابلو نرودا
شعر ترجمه ــ یاقوت زرد ــ پابلو نرودا: تو را به یاقوتِ زرد میخوانم / به کندویِ کهرُباییِ سنگ، / به زنبورهاش / به عسلِ ثقیلِ / یاقوتِ زردفام و / به روزِ زریناش، / به ژرفایِ آشنایِ / همهمهی فراغت: / کلیسایِ کمینهیی مینماید / بنا شده بر فرازِ یکی گُل / به سانِ یک زنبور، به سانِ سازهی خورشید،...

لوح سنگی | پابلو نرودا
شعر ترجمه: یکی روزِ دراز، فروپوشیده شد به آب، / به آتش، به دود، به سکوت، به طلا، / به نقره، به خاکستر، به عبور و / بدان جایْ لَتّه لَتّه رها شد، درازترینْ روز: / درختِ بکر فروغلتید و سنگِ آهک شد، / قرنی و قرن دیگر آن را فرو نهفت، / تا آنکه لوح سنگیْ فراخ / تا ابد...

عقیق دریایی | پابلو نرودا
شعر ترجمه ــ گاه میخوابم، بازمیگردم / به سرآغاز، / فرو میافتم در میانِ هوا / رها میشوم از جای جبلّیِ خویش، / به سانِ سرِ خوابناک طبیعت، / و در میان غوطهی رؤیاهام / بیدار میشوم / در پایِ سنگهایِ سترگ.

دلشورهی شناور | پابلو نرودا
شعر جهان ــ پوستههایِ ستبرِ سنگ، / معطوفِ نرمی و نیرو، / معطوفِ راز فروزان و / صدفِ ثابتِ شب، / چشمانِ درون، / درونِ / روشنایِ فروبستهی خاموشِ منتظر، / به سانِ یکی وحی / که با نوازشی رخشان / سر برآوَرَد از خاک. / آه، زلالتابِ خیرهْساز، / نارنجِ نورِ سنگی، / نیرویِ کاملِ نور، / فروپوشیده در سنگینترینِ...

به جستجوی قطرهی آبی بودم | پابلو نرودا
شعر ترجمه: به جستجوی قطرهی آبی بودم، / انگبینی، خونی: / همه چیزی به سنگ بدل گشته بود، / به سنگِ محض: / اشکدانه یا قطرهی باران، / آب، / در دلِ سنگ فرو میلغزید / انگبین یا خون / فراز میآمد / تا جوارِ عقیق. / رود / سیلانِ تابناک خویش را / به ذرّهها بدل سازد: / شراب...

زمرّد | پابلو نرودا
شعر جهان: چشمی بود: / بینا و /کانونِ آسمان بود، / کانونِ فضای تهی بود: / زمرّد / بینا: / یکتا، سخت، سبزِ بیکران / چونان که چشمِ / اقیانوس، / چشم بیحرکت آب، / پیروزیِ سرما / برجِ سبز.

فیروزه | پابلو نرودا
شعر جهان: هنگامی که پابلو نرودا در مارس ۱۹۷۱ به عنوان سفیر شیلیایی حکومت نوگُزیدهی سالوادور آلنده، وارد پاریس شد، در چمدان خویش نسخههایی تازه از کتاب اشعارش، سنگهای آسمانی، را به همراه داشت، که چهار ماه از انتشارش میگذشت. نرودا تنهایی و سکوت خانهی ساحلی خود را در ایسلانگرا (جزیرهی سیاه) ترجیح داده و این آخرین کتاب را همانجا...

ژرفنا | پابلو نرودا
شعر ترجمه: با آنکه نام پابلو نرودا در ایران برای علاقهمندان به شعر معاصر و به ویژه شعر معاصر جهان شناخته شده است و بهرغم آنکه پارهیی از ترجمههای دلکش و زیبای اشعار او به حق از نمونههای ماندگار شعر معاصرند، اما هنوز آنچه در اختیار ماست، بهخصوص از لحاظ کیفی همچون قطره در برابر دریاست؛ و به اعتقاد من...

صلابت زمین | پابلو نرودا
شعر ترجمه: پابلو نرودا (۱۹۰۴-۱۹۷۳)، شاعر بلندآوازهٔ شیلیایی، یکی از شاخصترین چهرههای شعر امروز جهان است. ایستاده در مقامِ بیانِ شوکتِ هستی، و در کشاکش با دگرگونگی انسان امروزین با جهان پیرامون، از ژرفای جوهرهی عشق، مشعلی سترگ و جاودانه برمیگیرد و با سرود ماندگار خویش به یاری شأن و حیثیت انسان روزگار خود برمیخیزد. او از سویی بهعنوان شاعر...