محمد چگنی
محمد چگنی، متولد ۱۳۷۴، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است. او از سال ۱۳۹۷ به تدریس ادبیات فارسی مشغول است و از سال ۱۳۹۹ در حوزهٔ ویراستاری و نشر فعالیت میکند. او بهتازگی فعالیت جدی خودش را در داستاننویسی، ترجمهٔ ادبی و نقد ادبی شروع کرده و فعالیتهای او متکی بر تأکید بر فرمگرایی و رویکردهای زیباشناسانه در ادبیات داستانی است.

فرم؛ طغیانگرِ خاموش
بیستون بارو ــ فرم؛ طغیانگرِ خاموش ــ محمد چگنی: این جدایی میان فرم و محتوا، یا دقیقتر بگوییم میان رادیکالیسم زیباییشناختی و رادیکالیسم ایدئولوژیک، نهفقط تناقض نیست، بلکه نشانهای از استقلال نسبی ادبیات است؛ استقلالی که به ادبیات اجازه میدهد حتی علیه خود نویسنده طغیان کند. نویسندهای که در زندگیاش خواهان نظم و اقتدار است، ممکن است در روایتهایش نظمی...

«کم زیاد است»: زیباییشناسیِ حذف در درتی رئالیسم
بیستون بارو - «کم زیاد است»: زیباییشناسیِ حذف در درتی رئالیسم ــ محمد چگنی: درتی رئالیسم نه بدبین است و نه سرد، فقط صادق است. صداقتی که از انکارِ فریبهای زبان و ایدئولوژی میآید. جهان این نویسندگان، جهانی است که در آن وعدهها رنگ باختهاند؛ تنها چیزی که مانده، امر ملموس، جزئی و بیاهمیت است. همان چیزی که از قضا...

وقتی تکنیک جای فرم را میگیرد
بیستون بارو ــ وقتی تکنیک جای فرم را میگیرد ــ محمد چگنی: درنهایت باید گفت در این فضای نابههنگامیِ ادبی، آنچه غایب است، نه فقط درک از فرم، بلکه درک از خودِ هستیِ اثر هنری است. و این فقدان از دل مواجهۀ تقلیدی و وارداتی زاده میشود. اثر هنری تزیینی تکنیکی نیست؛ پاسخی رادیکال به موقعیتی تاریخی است. فرم تا...

کافکا؛ معمار روایت، استادِ کادربندی
بیستون بارو ــ کافکا؛ معمار روایت، استادِ کادربندی ــ محمد چگنی: فرانتس کافکا را نباید صرفاً نویسندهای با مضامین فلسفی یا اضطرابهای اگزیستانسیال دانست؛ آنچه او را به یکی از قلههای تکرارنشدنی ادبیات مدرن تبدیل کرده، نبوغش در فرمپردازی روایی است، در تنظیم دقیق پرسپکتیو، در جابهجاییهای حسابشدهٔ زاویهٔ دید، در ساختن تنش میان بدن و زبان، حس و اندیشه...

نگاهی به جریان رئالیسم هیستریک در ادبیات معاصر آمریکا
بیستون بارو - نگاهی به جریان رئالیسم هیستریک در ادبیات معاصر آمریکا - محمد چگنی: نکتۀ مهم رئالیسم هیستریک این است که در پسِ همۀ این شلوغیها، هنوز نوعی میل اخلاقی و انسانی وجود دارد. والاس در یادداشتی گفته بود که ادبیات باید ما را از «خودآگاهی فلجکننده و طعنهزدگیِ پسامدرن» نجات دهد. او میخواست صداقتی تازه در نوشتن ایجاد...

از غربزدگی تا روایتزدگی
بیستون بارو ــ از غربزدگی تا روایتزدگی ــ محمد چگنی: از منظرِ رئالیسم ادبی، سووشون به ظاهر رمانی رئالیستیست: توصیفهای طبیعی از فضا و مناسبات اجتماعی، وقایع تاریخی واقعی، طبقات اجتماعی شناختهشده، و نوعی گرایش به بازتاب واقعیت بیرونی. اما این رئالیسم، بیشتر پوششی بیرونی است؛ چراکه شخصیتپردازیها اغلب سادهانگارانه و تکبُعدیاند (از جمله یوسف که چیزی جز مظهر تمامنمای...