باروی داستان
مرد کلاهآبی
زدنو زده بودم در کنارش. در همان نزدیکی، رو به روی در بستهای که دستگیرهاش بیش از هر جای دیگر آن به چشم میآمد، پسر بچهٔ دهدوازدهساله را دیدم که زانو زده بود بالای سر مردی دیگر. از او میخواست که بر...