پژمان واسعی
پژمان واسعی دانشآموختهٔ کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه بهشتی و کارشناسی ارشد و دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران است. سالها در کسوت ویراستار در صنعت نشر مشغول به کار بوده و آثاری در زمینهٔ ادبیات کودک و نوجوان به ترجمهٔ او منتشر شده و آثاری نیز در زمینهٔ ادبیات و علوم انسانی از او در دست انتشار است. شماری از نقدهای ادبی او در مجلهٔ بارو منتشر میشود.

قافلهی مردگان
دفتر پانزدهم بارو ــ خوابآلوده هنوز... / خوابآلوده هنوز / در بستری سپید / صبحِ کاذب / در بورانِ پاکیزهیِ قطبی. / و تکبیرِ پرغریوِ قافله / که: «رسیدیم / آنک چراغ و آتشِ مقصد!» / ــ گرگها / بیقرار از خُمارِ خون / حلقه بر بارافکنِ قافله تنگ میکنند / و از سرخوشی / دندان به گوش و گردنِ...

فوّارههای پشیمان
دفتر دوازدهم بارو ــ شعر از سه بند تشکیل شده است. بنا بر توجهی که صفاری بسیاری از اوقات به جلوهی بصری چینش سطرهایش دارد، سطربندی شعر و نوع نگارش سطر هفتم و سطر آخر طوری است که شکل حوض و پایهی فواره را تداعی میکند. در شعر میدان ترافالگار، فوارهها از ارتفاعی «حقیر» بازمیگردند، و کاربرد صفت «پشیمان» برای...

نعرهی اُزگَل ارّهزنجیری
دفتر یازدهم بارو ــ اولین قرینه برای خوانشِ سیاسی از این شعر، لفظِ «جنگل» است. جنگل، که فارغ از قراردادهای یک محیطِ ادبیِ خاص میتواند نمادِ اتّحاد و برادری و ... باشد، در شعرِ ایران پس از ماجراجوییِ سیاهکل تبدیل به نمادی کاملاً سیاسی شد. اما مهمترین و کارگشاترین قرینهای که برای این خوانش میتوان به دست داد، کاربردِ صفتِ...

دستان ماماچهپلیدک
دفتر دهم بارو ــ اما تأویل دیگری هست که نیاز به توضیح کمتری دارد و میان تمام اجزای شعر با یکدیگر پیوند قویتری را آشکار میسازد: این شعر خلاصۀ سرگذشت یک انقلاب است. برخی انقلاب را به تب تشبیه کردهاند که مراحلی مانند بروز کامل نشانهها، بحران، هذیان، نقاهت و … را پشت سر میگذارد؛ در مقابل، مارکسیستها انقلاب را...

ای عموی مهربان، تاریخ!
دفتر نهم بارو: ای عموی مهربان، تاریخ! میتوان گفت که پوستین سمبل خاطرۀ جمعی مبارزۀ تمام ستمدیدگان عالم است که متعهدند تا هر از گاهی با مبارزهای در حد توانشان آن خاطره را نو کنند. در این صورت، «مرقّع» بودن پوستین دو تأویل را برمیتابد: اشاره به انواع ستم و تبعیض یا اشاره به قومیتها و یا نژادهای مختلف. پس...

ینگهٔ مغموم
دفتر هشتم بارو: ینگهٔ مغموم ــ اما چرا شاعر اسم شعر را حکایت گذاشته؟ این اسم گونهای در ادبیات را تداعی میکند که در آن داستانهایی با مناسبات دنیای قدیم و باورهای قدیمی بازگو میشود؛ گونهای بسیار قدیمی، پیش از آن که داستان کوتاه و رمان و فرمهای نوتر برای بیان موقعیتهای دنیای مدرن به وجود آمده باشند. واقعهای که...

مشکل/آسان ۱
هدف از این نوشته بررسیِ انقلاب شعریِ نیما (۱) از منظر صرفاً ادبی، (۲) با توجه به آرای خود نیما

ایماژیسم و چند شعر ایماژیستی
[باروی شعر اول] ایماژیسم تیموتی جِی. متِرِر، استنلی کِی. کافمن از دایرةالمعارف شعر و فن شعر پرینستون ایماژیسم یک