کتابخانهٔ بابل

آیزایا برلین

پس از خاتمۀ جنگ جهانی دوم، وزارت خارجهٔ بریتانیا مأموریت موقتی در سفارت مسکو به آیزایا برلین محول کرد. آرزوی دیرین او سرانجام جامۀ عمل پوشید. مأموریت او تهیۀ گزارش مفصلی بود دربارۀ چشم انداز روابط انگلستان و شوروی در سال‌های پس از جنگ. دیدار از روسیه، که وی آن را وطن اول خود می‌دانست، سخت به وجد و هیجانش آورد. چهار ماهی که برلین (از سپتامبر ۱۹۴۵ تا ژانويۀ ۱۹۴۶) در مسکو و لنینگراد گذراند، احتمالاً مهم‌ترین دورۀ زندگی‌اش بود، زیرا سرانجام نویسندگان و متفکران هم‌سنخ خود را باز‌یافته بود، و تازه با حیرت تمام در می‌یافت که چقدر «روس» مانده است؛ درست مانند نویسندگان و هنرمندانی که در آنجا با آنها آشنا شد. دو دیدار مهم این دورۀ کوتاه اقامت در روسیه، آشنایی و دوستی با آنا آخماتووا و باریس پاسترناک بود، و نوشته‌ای که اینجا می‌خوانید شرح این دیدارها است که برلین در سال ۱۹۸۰، یعنی سی‌وپنج سالی پس از آن سفر بر کاغذ آورده است.

علی شاهی

صد و پنجاه سال پیش، یک عصب‌شناس یهودی رؤیایی در سر داشت. او در نامه‌ای به یکی از دوستانش نوشت: «چیزی در بند بند وجودم فریاد می‌زند که روزی در شمار ده هزار انسان برتر جامعه‌ی اتریش قرار خواهم گرفت». تعبیر رؤیا، کتابی بود که رؤیای او را تعبیر کرد و او را بر تارک یکی از پنج متفکر بزرگ قرن بیستم نشاند. خودش درباره‌ی این کتاب می‌گفت: «بعید است چنین بصیرتی بیش از یک بار در زندگی هر انسانی به او روی بیاورد». ما امروز در گفتار روزمره‌ی خود از مفاهیمی مانند «ناخودآگاه»، «تداعی آزاد» و «عقده‌ی ادیپ» استفاده می‌کنیم و بیشترمان تا به حال به این فکر نکرده‌ایم که این مفاهیم از کجا آمده‌اند. احتمالاً با خود می‌گویید این چه پرسشی است؟ این‌ها هم مانند بسیاری از مفاهیم دیگر در زبان‌های بشری وجود داشته‌اند و منشأشان مشخص نیست. باید به شما بگویم که اشتباه می‌کنید. این‌ها ابداعات و دستاوردهای فرویدند که اولین بار در کتابی پدیدار شدند که امروز به «انجیل روانکاوان» مشهور است: تعبیر رؤیا یا همان تفسیر خواب.

Babel Book Review Logo

از مرور کتاب‌ها