تقریر عشق
پرداختن به سوالی نظیر اینکه چرا انسان قرن بیست و یکمی با وجود پشتسر گذاشتن اعصار متمادی و تکامل زیستشناسانه و سنتی داروینی و آزادی از بندهای درونی یونان باستان تا قوانین سختگیرانهی کاتولیک، هنوز احساس تنهایی میکند، یکی از مطالب اصلی کتاب است.
اگر به دنبال پاسخی شاعرانه و موجز برای آن باشیم پاسخ این بیت سهراب است «وصل ممکن نیست همیشه فاصلهای هست». اغراق نیست اگر بگوییم محور اصلی کتاب در بسط همین مفهوم شکل گرفته است. شرح این پریشانی در بستر مفاهیم فرویدی و لکانی به شکلی نه مریدوارانه که انتقادی بازنمایی شده است.
نگاه انتقادی و تیزبین نویسنده همهی نظریههای موجود در این زمینه از استدلالهای نئوداروینی تا رویکرد فروید به رانه و میل را در بر گرفته است. در این میان او سعی دارد به تعریف مشخصی از عشق برسد و اذعان میکند عشق واقعی چیزی ورای حالت عاشقی است.
این نگاه منتقدانه از میان منابع متعددی چون کتاب «تحول زن» ائولین رید تا فیلمهای مطرح سینمایی استخراج شده است.
پاسخهای متعدد و چند بعدی نویسنده به سؤال آغازین، وامدار نگاه عمیق و متفاوت او به همین منابع است.
یکی از پاسخ ها نه در پایان کتاب که در میانهی آن رخ میدهد. آنجا که تحت عنوان قدرت تخیل از وحدت نخستین یا همان آرامش رحم مادر سخن میراند. این ناکامی در بازگشت به رحم مادر این سخن را به یاد میآورد که «بعد از آمیزش هر حیوانی غمگین می شود». چرا که بدن گنجایش میل و تخیل فورانی و بیکران را ندارد؛ به عبارت دیگر بدن محدود سدی برای میل نامحدود میشود زیرا فانتزی هیچگاه به حقیقت نمیرسد و میل همواره میل دیگری را به دنبال دارد. تنهایی اگزیستانسیالیستی بشر هیچ گاه درمان نمیشود. ترس متقابل از فیگور مادر پرقدرت و نظام پدرسالارانه چون مغاکی در برابر یکدیگر رخ میگشایند. از سوی دیگر ما هیچگاه به زهدان مادر خود برنمیگردیم و از این رو همیشه فاصلهای هست. پل فرهائگ در سه جستار بلند از طرح مشکلات و نارسائیهای عاطفی و جنسی میان زن و مرد عصر مدرن آغاز میکند و سپس در دو فصل دیگر سعی میکند با تکیه بر دو مفهوم بنیادین رانه و میل و نیز ارجاعات فراوان به اسطوره، آثار ادبی و مطالعات مردمشناسانه نشان دهد که چگونه تنهائی و عشق از دو مسیر متفاوت میل و رانه به یکدیگر گره میخورند. در سیاستِ میل، تنهائیِ ریشهای بشر بهطور موقت با عشق پر میشود و در سیاست رانهٔ تنهائی و دور ماندنِ همیشگی از ابژهی مطلوب، موتور محرک ِارتباط عاشقانه محسوب میشود.
✍️ فریبا جعفری