فروید: اقتصاد لیبیدویی و الاهیات سیاسی
کمتر آموزهای در تاریخ بشر به اندازهی «توحید» در شکلدادن به آنچه تمدن بشری میخوانیم نقش داشته است. اما خود این مفهوم از کجا آمده است؟ این کتاب کوتاه و شگفتانگیز فروید، کوششی هیجانانگیز است برای پاسخگفتن به این معما. این کتابی است که نخستین بار اقتصاد لیبیدویی را به الاهیات سیاسی پیوند میزند. و همزمان شاید هیچکدام از آراء جنجالبرانگیز فروید بهاندازهی تفسیر او از تکوین تاریخی مفهوم توحید همگان را برآشفته نکرده باشد. برای درک میزان جنجالی که فروید به پا میکند کافی است فقط نخستین ادعای او را در نظر بگیرید: موسیٰ اصلاً فردی یهودی نبود بلکه مصری بود. او کاهنی مصری بود از پرستندگان خدای خورشید که در پی برآمدن آمنحوتپ که مخالف این دین بود، از دربار گریخت. موسیٰ دینی داشت و برای آن مردمی میجست، و این مردم را در میان یهودیان یافت. بهعبارت دیگر، کتاب فروید کتابی است بهمعنای دقیق کلمه در حوزهی الاهیات سیاسی، که میپرسد: چگونه یک آموزهی الاهیاتی یک مردم را خلق میکند؟ کتاب مختصر فروید موضوعی عظیم دارد: نسبت روانکاوی با الاهیات سیاسی چیست؟ و بار دیگر فروید تئوری بنیادین خود راجع به توتم و تابو را اینجا به شکل شگفتی به کار میبندد: خدا همان پدر مقتولی است که پسران علیه او شوریدند و سپس از قتل او احساس گناه کردند و در نتیجه، این فعل حرام بنیان تأسیس امر مقدس قرار گرفت. این احساس گناه اما به این سادگی پاک نشد (چنان که منطق بازخرید گناهان از دورترین خاطرهی الاهیاتی بشر تا نزدیکترین تصور اقتصادی یعنی کاپیتالیسم دوام آورده است). و احساس گناه دقیقاً همان نتیجهای را برای تاریخ بشر داشت که برای یک فرد دارد: از نقطهای به بعد، انسانها هر رنجی را دالّ بر جایگاه متعال خویش دانستند: ما رنج میکشیم چون برگزیده هستیم. اما از این احساس برگزیدهبودن تنها یک گام لازم بود تا به تلقی مسیحی بازخرید گناهان برسیم: مسیحیت با واژگونکردن این نسبت، درواقع انتقامی بود که مصر از آخناتون گرفت و بهجای موسای پدر، عیسای پسر را بدل به خدا کرد. این کتاب جایگاه مهمی در تحول اندیشهی فروید دارد چرا که یکی از مهمترین تلاشهای اوست برای بهکاربستن روانکاوی نه در روابط فردی، که در ساحت امر سیاسی و اجتماعی.