میهنِ آزادی

 

از جمله‌ی «او یک شهروند ایرانی، انگلیسی یا آمریکایی است» واژه‌ی شهروند را حذف کنید؛ می‌شود او یک ایرانی، انگلیسی یا آمریکایی است. با این حذف شما چه تغییری در مفهوم ایجاد کرده‌اید؟ این خط فارقی‌ست که مائوریتسیو ویرولی در تلاش برای پر رنگ کردن آن در این جستار بلند است؛ مرزخطی میان ملی‌گرایی وضیع، متعصبانه و پرنخوت با وطن‌پرستی جمهوری‌خواهانه. او برای پر رنگ کردن این مرز خط به سراغ متفکران رومی و کسانی چون مونتسکیو و فیشته می‌رود و در پی آن است که نشان دهد در هر کدام از این دو رویکرد یعنی ملی‌گرایی وضیع و وطن‌پرستی جمهوری‌خواهانه چه چیزی مهم تر است: حفظ نژاد، زبان و سنت و بی‌اعتنایی به از دست رفتن آزادی در رویکرد ملی‌گرایان یا اولویت تلاش برای دستیاب کردن آزادی که خود حافظ سنت، زبان و فرهنگ باشد؟ این که چگونه وطن‌پرستی جمهوری‌خواهانه رو به سوی کسب احترام برای مردم سرزمینش‌ و در مقیاسی بزرگتر برای انسان دارد و چگونه ملی‌گرایی در حسرت و جستجوی تفاخری است که به سبب برخورداری اعضایش از زبان یا نژادی خاص خود را سزاوار آن می‌دانند. ویرولی با نگاهی موشکافانه ترکیب ناممزوج ملی‌گرایی و وطن‌پرستی جمهوری‌خواهانه را از هم جدا می‌کند و نشان می‌دهد که آن‌چه یک ملی‌گرا را به جنبش وا‌می‌دارد تصویری آرمانی از استیلای نژاد و زبان و فرهنگ او بر جهان است؛ تصویری باشکوه اما عمدتاً در تناقض با آزادی نوع بشر و در مقابل آنچه وطن‌پرست جمهوری‌خواه را به حرکت وامی‌دارد نه یک حسرت تاریخی یا جستجوی افتخاری ازدست‌رفته  که نگرانی است. نگرانی برای از دست رفتن آزادی. وطن‌پرست جمهوری‌خواه ضعف و کاستی را می‌بیند و همین محرک او برای به میدان آمدن البته برای حفظ یا جستجوی آزادی است. حالا به سؤال آغازین بازگردیم. ویرولی در تلاش برای گفتن این است که برای یک شهروند تفاوت چندانی نمی‌کند که ایرانی، امریکایی یا آلمانی باشد، او هر جا آزادی را در خطر ببیند برای نجاتش آماده است حتی تا پای جان.

 

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.