امتناع از ابتذال؛ مرگ ناصر تقوایی
دربارهٔ مرگ و امتناع ناصر تقوایی
و واکنشها به مرگ او
پیامهای تسلیت در واکنش به مرگِ ناصر تقوایی طبیعیست. یک کارکردِ شبکههای اجتماعی همین تسلیتنامهها و دستهگلهای مجازیست. قبلاً روی دیوارِ خانهٔ متوفا بنرش را میچسباندند، حالا روی دیوارِ مجازیِ خودشان میچسبانند. چاردیواری اختیاری. چیزی که طبیعی نیست (شاید هم هست)، این اغراق و نوحه و واویلا در یادکرد از امتناعِ خودخواستهٔ او از فیلمسازیست.
ربعقرن امتناع. در همین مدت بازارِ انواعِ جشنوارهها و فرشقرمزها و کارگردانها داغ بوده و هیاهو و بوس و بغل و شادی و اشکِ شوق گاه به اوج رسیده. یادتان نیست؟ وقتی اصغرها و جعفرها و شهابها طول و عرضِ جشنوارههای بزرگ را درمینوردیدند و حسِ غرور و سوت و کف و هورا و عربده بلند بود، غیابِ او ادامه داشت. وقتی صغیر و کبیرِ این سینما برای صرفِ زولبیا و بامیه دستبهسینه در افطاریهای این و آن دولتِ اصلاحطلب مینشستند غیابِ او ادامه داشت. یادتان نیست؟ وقتی طومارهای حمایت از برپادارندگانِ سانسور و سردمدارانِ فساد امضا میشد و وقیحانه ملّت را به پیروی دعوت میکرد غیابِ او ادامه داشت. یادتان نیست؟ وقتی قراردادهای خدامیلیاردی با نفرتانگیزترین آقازادههای فاسدِ پیشانیسفید امضا میشد و همه لهله میزدند غیابِ او ادامه داشت. یادتان نیست؟ امتناعِ او امتناع از چهارتا دوربین و ابزارآلات نبود. امتناع از حضور و مشارکت در سراسرِ این نمایشِ نکبت بود.
آیا در همین مدت همان دلایلی که تقوایی را به امتناع از فیلمسازی کشاند در کار نبود؟ بیشتر نشد؟ اگر امتناع از فیلمسازی را صرفاً یا عملاً «انتخاب» تقوایی میدانستهاید و همزمان آن فیلمها و جشنوارهها را تأیید میکردهاید، از کنشِ او بهعنوانِ کاری قهرمانانه یاد نکنید. این عینِ ریاکاری و ابتذال است، نقابیست برای خودتان، سرپوشیست بر همدستیِ کسانی از شما که هنوز ادامه دارد، رشوهایست به مخاطب تا گیرم موقتاً لحظاتِ دراماتیکِ این ربعقرن را فراموش کند.
تکرار میکنم: نمیگویم کسی از او و زندگیش ننویسد. نمیگویم کسی از او تمجید نکند. میگویم تمجید از امتناع و کنارهگیریِ او از فیلمسازی آنهم وقتی انتخابِ دیگران را که ۱۸۰ درجه مخالفِ او بوده تأیید و تمجید کردهاید، عینِ ریاکاری و ابتذال است. تحریف و تخریبِ موضعیست که او ــــدرست یا غلطــــ اختیار کرد. با این رویکرد/تاکتیک، همه را به هم شبیه میکنید، تمایزِ انتخابهای دیگر کارگردانها و بازیگران را از هم محو میکنید و کنشِ قهرمانانه را عملاً از درون تهی میکنید. بصرفهتر است سرِ جایتان بمانید و حرفِ خودتان را بزنید. به بیمعناشدنِ همهٔ مفاهیم و کنشها دامن نزنید. قرار نیست همه شبیهِ تقوایی باشید.









