رگبار باران بر رخسار و شانهها | بِلا آخمادولينا

شعر ترجمه ــ ایزابلا آخاتونا آخمادولینا ــ زادهٔ ۱۰ آوریل ۱۹۳۷ و درگذشتهٔ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ ــ شاعر، نویسندهٔ داستان کوتاه و مترجم روسیزبان تاتاری با تباری ایتالیایی بود که در ادبیات شوروی پسااستالینی صدایی متمایز بود. او به دلیل مواضع غیرسیاسی خود شناخته میشد و بهعنوان بخشی از جنبش ادبی موج نو در روسیه مطرح بود. او از دوران مدرسه، در روزنامهٔ مسکو روزنامهنگاری میکرد و در محافل ادبی یوگنی وینوکوروف شرکت میجست. اولین اشعار او در سال ۱۹۵۵ در مجلهٔ اکتبر چاپ شدند. آخمادولینا پس از پایان مدرسه، وارد مؤسسهٔ ادبیات ماکسیم گورکی شد و در سال ۱۹۶۰ از آنجا فارغالتحصیل شد. او در حین تحصیل در این مؤسسه، اشعار و مقالات خود را در روزنامههای مختلف رسمی یا دستنویسی منتشر میکرد. او مانند شاعر همکارش یوگنی یوتوشنکو، که در دههٔ ۱۹۵۰ با او ازدواج کرده بود، هزاران مخاطب را به آثار خود جذب کرد. در سال ۱۹۶۲ اولین مجموعهشعر او به نام استرونا (رشته) منتشر شد و موفقیت چشمگیری برای او دربر داشت. با وجود حذف، بسیاری از مجموعههای شعر او بعداً منتشر شدند: درس موسیقی (۱۹۷۰)، شعر (۱۹۷۵)، شمع (۱۹۷۷)، رویاهای گرجستان (۱۹۷۷)، راز (۱۹۸۳)، خط ساحلی (۱۹۹۱)، و دیگران. مجموعهشعر او به نام غمگین (باغ) باعث شد که آخمادولینا جایزهٔ دولتی اتحاد جماهیر شوروی را در سال ۱۹۸۹ دریافت کند. او در سال ۲۰۱۰ و در سن ۷۳ سالگی در منزل خود در نزدیکی مسکو به دلیل عارضهٔ قلبی از دنیا رفت.
رگبار باران بر رخسار و شانهها
رگبار باران بر رخسار و شانهها
و رعد و برق بر فراز دکلها
من دچار تو شدهام
بسان کشتی که دچار طوفان
در برخورد با صخرهٔ اندوه میشکنم
یا در خلیج خوشبختی پناه میگیرم
چنین میشود یا چنان
حتی نمیخواهم بدانم
هم ترسانم و هم شادمان
بسان آن کشتی
نه پشیمانم از دیدارت
نه هراسانم از عشقت
Дождь в лицо и ключицы
Дождь в лицо и ключицы,
и над мачтами гром.
Ты со мной приключился,
словно шторм с кораблем.
То ли будет, другое…
Я и знать не хочу –
разобьюсь ли о горе,
или в счастье влечу.
Мне и страшно, и весело,
как тому кораблю…
Не жалею, что встретила.
Не боюсь, что люблю
