سنگ سیاه بر سنگ سپید | سزار بایهخو

شعر ترجمه ــ سزار آبراهام بایهخو مندوزا (زادهٔ ۱۶ مارس ۱۸۹۲ – درگذشتهٔ ۱۵ آوریل ۱۹۳۸) شاعر، نویسنده، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار اهل پرو بود. اگرچه او در طول زندگی خود تنها دو کتاب شعر منتشر کرد، اما بهعنوان یکی از بزرگترین نوآوران شعر قرن بیستم در همهٔ زبانها شناخته میشود. او تحصیلکردهٔ ادبیات و حقوق بود و در سال ۱۹۲۰ به دلیل مسائل سیاسی مربوط به سرخپوستان زندانی شد. بایهخو «مقیاسهای موسیقی» (۱۹۲۲)، مجموعهای از داستانهای کوتاه، و بسیاری از اشعار پیچیدهتر Trilce (۱۹۲۲) را در دوران حبس خود نوشت. این شاعر پرویی در اثر اصلی خود Trilce، گسستگی کامل خود از سنت را با ترکیب نوگراییها، اصطلاحات محاورهای، نوآوریهای چاپی و تصاویر شگفتانگیز نشان داد و تلاش کرد ناهماهنگیهای بین آرزوهای انسان و محدودیتهایی بیولوژیکی او را بیان کند. او پس از انتشار «داستان وحشی» (۱۹۲۳) که یک رمان روانشناختی کوتاه دربارهٔ زوال یک سرخپوست روانگسیخته بود، عازم پاریس شد و دیگر به سرزمین مادری خود بازنگشت. او در سال ۱۹۳۱ به حزب کمونیست پیوست. جنگ داخلی اسپانیا الهامبخش آخرین جلد مهم شعر او، «اشعار انسانی» (۱۹۳۹) بود، که دیدگاهی آخرالزمانی نسبت به جامعهٔ صنعتی بحرانزده و ناتوان از پیشروی ارائه میدهد.
سنگ سیاه بر سنگ سپید
زیر بارانی تند در پاریس خواهم مرد،
در روزی که همین حالا میتوانم تصور کنم.
در پاریس خواهم مرد… و مرا نمیرنجاند…
شاید در پنجشنبهای، مثل امروز، در پاییز.
پنجشنبه خواهد بود چرا که امروز هم پنجشنبه است،
همین حالا که دارم این سطرها را مینویسم،
شانههایم زیر بار آن است.
هیچوقت مثل امروز، روی برنگرداندم،
و در راه تنها نبودم.
«سزاربایهخو» مرده است… بر سرش ریختند
و با آن که کاری به کارشان نداشت
همگی با ترکه و طناب بر تنش کوبیدند.
و شاهدان این ماجرا،
پنجشنبهها، شانههای خردشده،
تنهایی، باران و جادهها هستند…
