یک خاطره | رمکو کامپرت

reference: pinterest.com
شعر ترجمه ــ شالی ابریشمین، قرمز آتشین بر گردنم / پاکتی انگور در دستم / به عیادت بیمار می‌روم / از دهان رنگ‌پریده‌ی پدربزرگم / چتربازهای زرد می‌افتند / و آرام در تفدان سفید سقوط می‌کنند / در برابر چشمانش مادربزرگم می‌میرد / در گوشش مادرم زندگی می‌کند / در دستانش، دست من زاده می‌شود.

یک خاطره

شالی ابریشمین، قرمز آتشین بر گردنم
پاکتی انگور در دستم
به عیادت بیمار می‌روم

از دهان رنگ‌پریده‌ی پدربزرگم
چتربازهای زرد می‌افتند
و آرام در تفدان سفید سقوط می‌کنند

در برابر چشمانش مادربزرگم می‌میرد
در گوشش مادرم زندگی می‌کند
در دستانش، دست من زاده می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.