یک شعر | دلمیرا آگوستینی

شعر جهان ــ دلميرا آگوستينی در ۱۹۱۴ کشته شد. وقتی در خون میغلطيد بيستوهشت ساله بود. چند ماهی بيشتر نمیشد که چهار مجموعهی اثرگذار منتشر کرده بود. شعر آمريکای لاتين سخت مديون اوست. او هنوز برای ايرانیها ناشناختهاست. شعر اروتيک دلميرا، پسند حکومتيان منادی اخلاق نيست.
یک شعر
ای که چنان ژرف خفتهای که نتوانی برخاستن
هر سپیدهدم به سراغ پلکهایت میآیم
شگفتانگیز در حیات، شگفتانگیز در مرگ
و در مرگ و زندگی همیشه گشوده
در زیر بقایای سایهای، یا نوار ابریشمی از ماه
چنان مینوشم آرامش چشمانت را که گویی مردابی را
به خاطر ژرفای سکوتشان، به خاطر نیکی آرامش
هر یک بستری یا گوری را مینماید
