با همه تنها | چارلز بوکوفسکی

reference: https://www.newyorker.com/
هنری چارلز بوکوفسکی (متولد ۱۶ اوت ۱۹۲۰، اندرناخ، آلمان ــ درگذشتهٔ ۹ مارس ۱۹۹۴، سن پدرو، کالیفرنیا، ایالات متحد) نویسنده‌‌ای آمریکایی بود که به‌دلیل استفاده از تصاویر خشونت‌آمیز و زبان گرافیکی در شعر و داستان که بقا در یک جامعهٔ فاسد و متلاشی‌شده را به تصویر می‌کشید مشهور بود. بوکوفسکی بیشتر عمر خود را در لس‌آنجلس گذراند. او برای مدت کوتاهی در کالج شهر لس‌آنجلس (۱۹۳۹-۱۹۴۱) حضور یافت و در حین اشتغال به مشاغل پست، داستان‌های کوتاه می‌نوشت که نخستین آنها در اواسط دههٔ ۱۹۴۰ منتشر شد. او پس از یک دورهٔ ۱۰ ساله که در طی آن نویسندگی را رها کرد و به سراسر ایالات متحد سفر کرد و به‌عنوان یک معتاد الکلی فقیر زندگی کرد، به لس آنجلس بازگشت و در سال ۱۹۵۵ شروع به انتشار شعرهایش کرد. شروع این انتشارها با «گل، مشت و نالهٔ حیوانی» (۱۹۵۹) بود و بعد از آن مجلدات شعرهای او تقریباً هر سال از طریق انتشارات کوچک زیرزمینی منتشر می‌شدند. بوکوفسکی در سال ۱۹۶۳، که «او قلب من را در دستانش می‌گیرد» ــ مجموعه‌ شعری در مورد الکلی‌ها، روسپی‌ها، قماربازان بازنده، و آواره‌ها منتشر کرد ــ طرفداران وفادار بسیاری یافته بود. مجموعه‌‌شعرهای قابل‌توجه بعدی او عبارتند از: «مرغ مقلد برای من آرزوی موفقیت کن» (۱۹۷۲)، «عشق سگی‌ست از جهنم» (۱۹۷۷)، «همیشه جنگ» (۱۹۸۴) و «در مواقعی آنقدر تنها می‌شوی که منطقی به نظر می‌رسد» (۱۹۸۶). اگرچه بوکوفسکی کار خود را به‌عنوان یکی از بهترین «نویسندگان کالت» آغاز کرده بود، اما آثارش چنان محبوب و تأثیرگذار بودند که تا زمان مرگش، او تبدیل به یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان امریکایی و بخشی از کانون ادبی قرن بیستم شده بود. مجموعه‌های متعددی از شعرهای او برای نخستین بار پس از مرگش منتشر شدند، مانند «خم شدن به سوی نیروانا» (۲۰۰۵) و «مردم درنهایت شبیه گل‌ها هستند» (۲۰۰۷).

با همه تنها

گوشت استخوان را می‌پوشاند،
و آنها فکری،
در آن می‌گذارند،
و گاهی روحی.
زنها گلدان‌ها را به دیوار می‌کوبند.
مردها بی‌رویه مشروب می‌خورند.
و هیچکس،
«یکی» را
پیدا نمی‌کند.
اما مدام به دنبالش می‌گردد،
با خزیدن به رختخواب‌ها،
و بیرون خزیدن از آنها.
گوشت استخوان را می‌پوشاند،
و گوشت چیزی بیشتر از گوشت می‌جوید.
اما بختی نیست.
همه در دام
یک سرنوشت
اسیریم.
هیچکس،
«یکی» را
پیدا نمی‌کند،
هیچوقت.
زباله‌دانی‌ها پر می‌شوند،
اسقاطی‌های ماشین پر می‌شوند،
تیمارستان‌ها پر می‌شوند،
بیمارستان‌ها پر می‌شوند،
قبرستان‌ها پر می‌شوند،
چیز دیگری
پر نمی‌شود.

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.