رساله‌ی بی‌نشان | تادئوش روژه‌ویچ

تادئوش روژه‌ویچ، شاعر، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و مترجم لهستانی (متولد ۹ اکتبر ۱۹۲۱ و درگذشتهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۱۴)، از مهم‌ترین نویسندگان بعد از جنگ جهانی دوم بود. او از اولین نسل نویسندگان لهستانی بود که بعد از به دست آوردن استقلال مجدد لهستان در سال ۱۹۱۸، ( پس از تقسمات چندبارهٔ این کشور) متولد شد. روژه‌ویچ اولین بار شعر خود را در سال ۱۹۳۸ منتشر کرد. برادر بزرگ او، یانوش، که او نیز شاعر بود، در سال ۱۹۴۴ به دلیل خدمت در جنبش مقاومت لهستان توسط گشتاپو اعدام شد. برادر کوچکترش استانیسلاو، کارگردان و فیلمنامه‌نویس برجسته‌ای شد. خود تادنوش در طول جنگ جهانی دوم، در ارتش زیرزمینی لهستان خدمت می‌کرد و از تجربه‌های این دوره برای دو جلد از کتاب‌های شعرش «چهره‌های اضطراب» (۱۹۴۷) و «دستکش قرمز» (۱۹۴۸) الهام گرفت. این مجموعه‌ها به دلیل نداشتن مشخصه‌های شعر سنتی مانند مصراع و قافیه قابل‌توجه بودند. دیگر مجموعه شعرهای او عبارتند از: «گوش نقره ای» (۱۹۵۵)، «چهرهٔ سوم» (۱۹۶۸)، «بر روی سطح و درون شعر» (۱۹۸۳) و «خروج» (۲۰۰۴).

رساله‌ی بی‌نشان

اما مسیح خم شد
و با انگشت
بر خاک نوشت
و باز خم شد
و بر خاک نوشت

مادر!
این‌ها چه کودک‌اند و ساده‌لوح
چه معجزه‌ها که نشان داده‌ام
چه کارهای بیهوده و احمقانه که کرده‌ام
اما تو می‌فهمی
و بر پسرت می‌بخشی
از آب شراب می‌سازم
مرده‌ها را زنده می‌کنم
روی دریاها راه می‌روم
به بچه‌ها شبیه‌اند
و باید همیشه
چیز تازه‌ای از من ببینند
فکر کن!

متیٰ و لوقا و یوحنا
به او نزدیک شدند
و مسیح حروف را پوشاند
و برای همیشه
پاک‌شان کرد.

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.